راهبرد حضورغیرفعال آمریکا در منطقه‌ی غرب‌ آسیا؛ رویکردی نوین برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران و چین

مقدمه

با روی‌کار آمدن دولت بایدن در آمریکا و استقرار گروه جدید در کاخ سفید، سیاست خارجی آمریکا نیز دست‌خوش تحولات و تغییرات قابل‌توجهی شد. البته باید بیاد آورد که تغییرات ماهوی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد نشده، بلکه این تغییرات در نوع برخورد با تهدیدات و اولویت‌ها بوده است. به‌نوعی دکترین دفاعی – نظامی ترامپ با دکترین دیپلماسی و هوشمندانه‌ی بایدن جابجا شده است. بایدن در زمان تبلیغات ریاست‌جمهوری و در روزهای ابتدایی حضورش در کاخ سفید قسم خورد جلوی افزایش سلطه‌ی چین و روسیه را خواهد گرفت. او قول داد که روسیه و چین را کنترل می‌کند و آمریکا مجدداً بازیگر اول در صحنه‌ی دیپلماسی بین‌الملل‌ خواهد بود. در این خصوص خروج فوری نظامیان از افغانستان و تحولات عراق و یمن را می‌توان در ارتباط با دکترین جدید کاخ سفید بررسی کرد.

تبیین سیاست خارجه دولت بایدن درغرب ‌آسیا

برای بررسی سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب آسیا باید به منافع، نقش و نوع ارتباط هریک از بازیگران تأثیرگذار منطقه توجه کرد. همچنین منافع و نقش کشور‌های عربی و اسراییل را به‌عنوان متحدان راهبردی آمریکا در منطقه درخور توجه است. در سوی دیگر ج.ا.ایران، بازیگر قدرتمندی که رفتارش با متحدان آمریکا معادلات منطقه‌ای را تغییر می‌دهد. در ضلع سوم، چین و روسیه به‌عنوان رقبای اصلی آمریکا قرار دارند. هریک از سه ضلع مثلث مفروض در مرکز محاسبات دکترین جدید کاخ سفید برای منطقه غرب آسیا خواهد بود. سیاست بایدن در سوریه برخلاف ترامپ از چشم‌اندازی راهبردی پیروی می‌کند. ترامپ در سوریه داعش را سرکوب کرد و به‌طور مستقیم با ایران درگیر شد اما بایدن راهبرد مواجه‌ی غیرمستقیم با ایران را در پیش‌گرفته و در پی احیای مجدد گروه‌های تروریستی ازجمله داعش در سوریه است. بایدن توجه چندانی به موضوع نفت در سوریه ندارد.[1]

چرخش تمرکز سیاست خارجه آمریکا در دولت بایدن از خاورمیانه به منطقه اقیانوس آرام و هند «ایندو پاسیفیک» و همچنین احیای روابط فراسیش‌یافته با متحدان اروپایی، نشانگر عزمی جدی در تغییر اولویت‌ها است.[2] اولویت اصلی بایدن در خاورمیانه احیای برجام و توافق با ج.ا.ایران است.

سوریه به‌عنوان همسایه‌ی رژیم صهیونیستی و یکی از موضوعات مهم برای تهدید رژیم در اولویت دولت بایدن خواهد بود. به‌هرحال تأمین امنیت رژیم‌صهیونیستی و تضمین به سران رژیم برای بایدن در اولویت خواهد بود. با این اوصاف، دیگر جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای مانند ترامپ برای سرنگونی ج.ا.ایران از طریق تحریم‌های فزاینده و جلوگیری از ایجاد روابط متحدان عربی با دمشق در اولویت نیست. پس از حضور بایدن در کاخ سفید، مبلغ ۵۰ میلیون دلار برای حمایت از فعالیت‌های باثبات کننده در سوریه هزینه شد. اقدامات بایدن در سوریه حاکی از ادامه‌ی حضور آمریکا در این کشور است. کمک‌ها و حضور آمریکا در سوریه علاوه بر تأمین امنیت رژیم‌صهیونیستی، برای حمایت و تقویت مخالفان بشار اسد در سوریه خواهد بود. همچنین تنش‌های ترکیه و روسیه در کشور سوریه پس از نشست آستانه کاهش یافته و آمریکا از این امکان برای پیشبرد راهبرد خود یعنی ثبات در سوریه بهره می‌برد. به نظر می‌رسد سیاست جدید حضور طولانی‌مدت آمریکا در بخشی از سوریه باشد. دولت «بشاراسد» در محاصره‌ی قدرت‌های بزرگ قرار دارد و ظاهراً واشنگتن اعلام کرده است برای برکناری این دولت قانونی «بشاراسد» اقدامی نخواهد کرد و خواهان رابطه مؤثرتری با روسیه در سوریه است. این تحرکات نشان ‌می‌دهد دولت بایدن آماده‌ی افزایش کمک‌های آمریکا برای مدیریت بحران در سوریه است.[3]

برای درک بیشتر سیاست‌خارجه‌ی آمریکا در غرب آسیا، بررسی ادعاهای «آنتونی بلینکن»[4] وزیر امور‌خارجه آمریکا و تطبیق آن با برخی از اقدامات، مؤثر خواهد بود. «آنتونی بلینکن» وزیر امور‌خارجه‌ی دولت بایدن ضمن همراهی و تأیید رویکرد جدید سیاست خارجه‌ی آمریکا، برخی از سیاست‌های دولت قبلی در زمان ترامپ را تأیید و تمجید کرده است.‌ او در سخنانش از «قرارداد آبراهام»، جابه‌جایی سفارت آمریکا از «تلاویو» به «بیت المقدس» و مخالفت با برخورد چین علیه مسلمانان «اویغور»، حمایت کرد. بلینکن اعلام کرد دولت بایدن به‌طورجدی از برخی اقدامات و سیاست‌های دولت قبلی حمایت خواهد کرد.[5] بلینکن در سخنان خود از بازگشت آمریکا به «برجام» سخن گفت و این موضوع را سیاست حتمی دولت بایدن دانست؛ او تأکید کرد آمریکا به دنبال قراردادی قطعی و دائمی با ج.ا.ایران است. بلینکن همچنین تأکید کرد برجام قبل از تأیید باید بازبینی و اصلاح شود. منافع متحدان آمریکا، به‌طور خاص اسراییل و دولت‌های عرب منطقه موضوع اصلی مذاکرات برجامی با ج.ا.ایران خواهد بود.[6] البته چنین اظهاراتی نتیجه‌ی قطعی را مشخص نمی‌کند. بلینکن با تأکید بر بازگشت به برجام‌، مواردی را مطرح می‌کند که ج.ا.ایران آن‌ها را غیرممکن می‌داند. ضمناً مقامات آمریکایی همواره ادعا کردند در صورت لغو تحریم‌های مرتبط با برنامه‌ی هسته‌ای، تحریم‌های بانکی و نفتی مجدداً در چهارچوب مسائل حقوق‌بشری اعمال خواهد شد.

کاهش حضور نظامی در افغانستان

تصمیم بایدن برای خروج یک‌باره‌ی نظامیان آمریکایی از افغانستان، جمع‌آوری بخشی از سامانه‌های پدافندی «پاتریوت» و «تاد» و خروج بخشی از نیروهای مستقر در اسکادران نیروهای هوایی آمریکا، عزم جدی او را برای کاهش حضور نظامی در منطقه است. نقش نظامی آمریکا در منطقه و خروج از افغانستان پس از بیست سال از با صرف میلیارد‌ها دلار هزینه، یکی از مبهم‌ترین اقدامات دولت بایدن در ماه‌های اخیر بود. برای توجیه این موضوع باید دو کشور چین و ایران را در مرکز محاسبات قرار دهیم. رشد همه‌جانبه‌ی چین در سال‌های اخیر و رقابت گسترده‌ی این کشور با آمریکا در بسیاری از عرصه‌ها؛ موجب شده تا آمریکا چین‌قدرتمند را به‌عنوان تهدیدی جدی برای یک‌جانبه‌گرایی خود تلقی کند. علاوه براین، حضور ج.ا.ایران به‌عنوان بازیگری مؤثر در منطقه‌ی راهبردی غرب آسیا، در محاسبات آمریکا تأثیرگذار خواهد بود؛ بنابراین چین و ایران را باید مهم‌ترین عوامل کنش‌های منطقه‌ای دولت بایدن دانست.

نکته بسیار مهم برای کشورهای چین و ایران، آرامش و ثبات در منطقه غرب آسیا است. برای چین به‌واسطه سرمایه‌گذاری بلندمدت برای پروژه‌ی راهبردی «یک کمربند یک جاده»، غرب آسیا باید منطقه‌ای باثبات باشد. ج.ا.ایران نیز به خاطر حضورش در منطقه و تلاش برای حفظ و ارتقای امنیت خود همواره به دنبال ثبات در منطقه است. بنابراین بی‌ثباتی در منطقه شاه‌کلید برنامه‌های آتی بایدن برای غرب آسیا خواهد بود. ازاین‌رو برای شروع، بایدن نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کرد تا این کشور در آتش درگیری بین نیروهای دولتی و طالبان رنگ آرامش و ثبات را به خود نبیند. چنین اقدامی در همسایه شرقی ج.ا.ایران تهدیدی جدی برای امنیت این کشور خواهد بود و همواره بخش عمده‌ای از توان نظامی و دیپلماسی برای کنترل شرایط در مرزهای شرقی هدر می‌رود. همچنین بی‌ثباتی در افغانستان برای پاکستان به‌عنوان شریکی راهبردی دردسرساز خواهد بود. پاکستان برای اجرای پروژ‌ه‌های راهبردی و قراردادهای خود با چین به ثبات در افغانستان نیاز دارد. نکته‌ی بعدی اینکه بی‌ثباتی در افغانستان، راه را برای سرمایه‌گذاری چینی‌ها در شرق منطقه مسدود خواهد کرد.

ناآرامی در عراق

حمله به نیروهای بسیج مردمی عراق، «حشد الشعبی» با دستور مستقیم بایدن یک پیام مهم دارد. قدرت «حشد الشعبی» در عراق سد راه برنامه‌های جدید دولت آمریکا در همسایه‌ی شرقی ج.ا.ایران است. به‌طورکلی برای جنگ‌های فرسایشی و بی‌ثباتی در یک منطقه توان یکسان نیروها و قدرت‌ها، شرط لازم است. در صورت وجود یک قدرت برتر و بومی، هرگونه بی‌ثباتی و ناامنی در مدت‌زمان کوتاه به پایان می‌رسد.

نکته‌ی بعدی مسئله‌ی کردستان عراق به‌عنوان عاملی دردسرساز در عراق و منطقه است. نوع تحرکات و عملکرد دولت بایدن، به‌ویژه تلاش و سرمایه‌گذاری برای ثبات در شمال سوریه، راه را برای ایجاد کشور «کردستان» هموار خواهد کرد. واشنگتن احتمالاً از حزب کارگران کردستان «پ.ک.ک»، حزب اتحاد دموکراتیک سوریه «ی.پ.د» و یگان‌های مدافع خلق «ی.پ.گ» و سازمان‌های تروریستی مشابه حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی می‌کند. همچنین «مسعود بارزانی» عامل تحقق این اهداف، مهره‌ی مؤثری خواهد بود.[7] ظرفیت کرد‌ها در منطقه می‌تواند حائلی مطمئن برای حفظ امنیت رژیم‌صهیونیستی باشد. همچنین مسئله‌ی کردستان می‌تواند برای کشورهای ایران، ترکیه و عراق، بی‌ثباتی و حتی خطر تجزیه را در پی داشته باشد؛ بنابراین، یک‌بار دیگر با عبارت «بی‌ثباتی» در مرزهای شرقی ج.ا.ایران مواجه می‌شویم. به‌طورکلی برای این اقدامات در وهله‌ی اول تضعیف و یا نابودی نیروهای بسیج مردمی عراق «حشد الشعبی» در دستور کار خواهد بود.

نتیجه‌گیری

بایدن با اعلام منطقه‌ی راهبردی «ایندو پاسیفیک»[8] رویکرد کلان سیاست خارجه‌ی آمریکا را اعلام کرد. چنین موضوعی خاطرنشان می‌کند که آمریکا بر اساس راهبرد مقابله با چین باید کشورهای منطقه‌ی «ایندو پاسیفیک» را در مرکز توجه و تمرکز خود قرار دهد. در این‌خصوص نیروهای آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا مأموریت جدیدی خواهند داشت. آمریکا برای مهار چین نیازمند همه‌ی قوای خود خواهد بود. حتی باید در مواردی به روسیه نزدیک شود تا بتواند اولاً از ائتلاف احتمالی این کشور با چین ممانعت کند، ثانیاً از ضربه‌ی احتمالی این کشور هنگام مواجه با چین محفوظ بماند. در این خصوص یادآوری اولین سفر خارجی بایدن به «ژنو» و ملاقات با «پوتین» بااهمیت است. راهبرد آمریکا پس از خروج از منطقه برای ایران بی‌ثباتی و آشوب منطقه‌ای خواهد بود؛ بنابراین به نظر می‌رسد در ماه‌های آتی منطقه غرب آسیا شاهد درگیرهای متعدد و خونین داخلی کشورها و رشد گروه‌های تروریستی نظیر داعش باشد. علاوه، بی‌ثباتی انگیزه‌ی کشور‌هایی مانند روسیه و چین را برای اشغال جایگاه آمریکا در منطقه کاهش خواهد داد.


[1] https://www.fpri.org/article/2021/06/assessing-the-biden-administrations-interim-syria-strategy/
[2] https://www.fpri.org/article/2021/06/assessing-the-biden-administrations-interim-syria-strategy/
[3] https://www.fpri.org/article/2021/06/assessing-the-biden-administrations-interim-syria-strategy/
[4] Antony Blinken
[5] https://www.hoover.org/research/biden-iran-and-middle-east-failure-learn
[6] https://iranprimer.usip.org/blog/2021/jan/21/antony-blinken-iran
[7] https://unitedworldint.com/19427-decoding-bidens-policy-on-russia-and-turkey/
[8] Indo-Pacific

جدیدترین ها

جنگ روسیه – اوکراین و نتایج آن بر جنگ...

مقدمه بیش از یک سال است که از جنگ روسیه و اوکراین میگذرد ، عواقب...

سیاسی | مرجعیت رسانه‌ای در ایران: چیستی، چرایی و...

گزارش مجمع ایرانی دفاع از حقیقت در موضوع "سیاسی"

 ایدئولوژی تضاد ایالات‌متحده در عرصه نظام بین‌الملل

در عرصه سیاست خارجی، تحلیل سیستمی زیر را از سیاست خارجی کشورها ارائه می‏دهم و...

احیای داعش و بحران‌سازی، تلاش مشترک آمریکا و رژیم...

امیر نظامی مقدم؛ دبیر اندیشکده راهبردی مقاومت دانشگاه امام صادق علیه السلام چکیده مجموعه ملاحظات استراتژیکی...

ایران و قفقاز؛ خاک_شیشه_استخوان

پدیدار شناسی سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز از نگاه نظریه رئالیسم تحولاتی که در...

بررسی جایگاه هویت ملی در راهبرد دفاع ‎همه ‎جانبه...

1. امنيت هستي‌شناختي نظريه امنيت هستي‌شناختي در روابط بين‌الملل برگرفته از نظريه وجود انساني آنتوني...

نگاشت های محبوب

نظرات

پاسخ دهید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

13 + 9 =