دین در جامعه شناسی
دین به عنوان یکی از پرقدمتترین موضوعات در جامعه شناسی از دیرباز معرکه آراء بوده و بر عرصههای مختلف علوم انسانی تأثیرگذار بوده است. حتی علوم انسانی مدرن هم علیرغم تفاوتهای بنادینی که با مبانی معرفتی ادیان الهی دارد و با آن فاصله گرفته است، اما در حفظ ارزشهای اصلی ادیان تلاش کردهاند و به صورت مشخص از کتاب مقدس تأثیر پذیرفتهاند. شاید یکی از دلایل این امر این بوده باشد که دین به صورت جدی در زندگی و تجربه زیسته مردم وجود داشته است. اکثر اندیشمندانی که آراء آنها تا امروز مورد توجه بوده است، نیز یا کشیش بودند یا اینکه با مسیحیت ارتباط جدی داشتند و این خود دلیل شاهد محکم بر این ادعاست که دین در زندگی مردم در عصر رنسانس جایگاه ویژهای داشته است.
بسیاری از اندیشمندان اعتقاد دارند، صور دینی از ابتدای پیدایش انسان در روی زمین وجود داشته است و از همین رو برخی اندیشمندان مانند امیل دورکیم که از اندیشمندان سنتی جامعه شناسی به حساب میآید، هنگامی که وارد حوزه جامعه شناسی دین میشوند، برای بررسی ریشههای دینداری به صور ابتدایی ادیان و علت اعتقاد انسانها به آن میپردازند. دورکیم در کتاب معروف خود با نام «صور بنیادین حیات دینی» این موضوع را مورد بحث قرار میدهد و نتیجه میگیرد که علت گرایش به دین و پیدایش ادیان از دیرباز تاکنون در نوع بشر، ثابت بوده است.
تعریف دین یکی از چالشهای اصلی در جامعه شناسی دین است، به حدی که وبر که به عنوان یکی از جامعهشناسان کلاسیک شناخته میشود، در رساله معروف خود در خصوص جامعه شناسی دین، دین را نه در ابتدا که در انتهای پژوهش تعریف میکند (وبر، 1965: 1)[1]. تعاریف از دین در میزان دینداری و سکولاریسم در یک جامعه بسیار تعیین کننده است. تعاریف موجود در دیسیپلین علمی جامعه شناسی به صورت کاملا روشن و مشخص از مسیحیت تأثیر پذیرفتهاند و علت این امر نیز غلبه پارادایمهای موجود در غرب در مواجهه با دین است. با این همه تعاریف موجود در جامعه شناسی دین به اعتبار نوع تعریف به بخش قابل تقسیم هستند:
1.جوهرگرا: این سنخ از تعاریف که به ذاتگرا نیز شهرت دارند، به دنبال ارائه تعریفی هستند که خود دین به معنای نص دینی از آن دین ارائه میدهد. در این سنخ از تعاریف مبانی معرفتی یک دین جایگاه ویژهای دارد، ولو اینکه به صورت مناسک بروز و ظهور بیرونی نداشته باشد.
2.کارکردگرا: این سنخ از تعاریف که در جامعه شناسی دین، قدمت بیشتری دارد، دین را بنا بر کارکردی که میتواند در جامعه داشته باشد، تعریف میکنند. غلبه تعاریف در جامعه شناسی دین، با رویکردهای کارکردگراست. زیرا اعتقاد دارند آن تعریفی که دین از خودش ارائه میدهد تا زمانی که در جامعه بروز و ظهور نداشته باشد و نقشی ایفا نکند، اساسا در حیطه جامعه شناسی دین موضوعیت پیدا نمیکند، لذا تعریفی از دین معتبر است که بتواند در چارچوب تجربی جامعه شناسی مورد سنجش قرار بگیرد. در این تعریف، تمایز میان دین و دینواره مشخص نیست اما این تفاوت هم برای جامعه شناسان مورد توجه نیست و در اولویت قرار ندارد و صرفا اثراتی که یک دین یا دینواره میتواند بر جامعه بگذارد، اهمیت دارد (همیلتون، 1397)[2].
در هر تعریفی، ماهیت خود دین و شرایط اجتماعی که دین در آن ظهور یافته و رشد کرده است، نقش مؤثری دارد. جامعه شناسی دین با توجه به اینکه در تمدن غربی با محوریت دین مسیحیت، شکل گرفته و رشد یافته است، در تعریف دین نیز از پارادایم غربی مسیحی اثر پذیرفته است. از این رو استفاده از تعاریف موجود از دین برای تحلیل دین و دینداری در کشورهای مسلمان و علیالخصوص ایران که یک برداشت شیعی از دین دارد، ناصواب است.
اهمیت بررسی دینداری در ایران
بررسی مسئله دین و دینداری و مفهوم مخالف آن، سکولاریسم، یکی از موضوعات مورد بحث در جامعه شناسی سیاسی در ایران است که اهمیتی مضاعف نسبت به مفهوم جهانی آن دارد. جامعه شناسی سیاسی در یک تعریف ساده به بررسی روابط متقابل میان امر سیاسی و امر اجتماعی میپردازد و تأثیر و تأثرات متقابل آن را مورد مطالعه قرار میدهد (بشیریه، 1394)[3].
پس از ورود اسلام به ایران تاکنون دین نقش بیبدیلی در ساخت سیاسی و ساخت اجتماعی ما ایفا کرده است و همیشه به عنوان یک عنصر زنده در تحولات اجتماعی حضوری فعال داشته است. حکومتهای مختلف در نسبتی که میان خود و دین ایجاد کرده بودند – خواه سلبی و خواه ایجابی- سنجیده میشدهاند. نقطه اوج این تحولات در دوره معاصر پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که امر سیاسی را به امر اجتماعی گره زد و هر دو را به صورت مستقیم به دین گره زد.
از آنجا که پایههای مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران به دین اسلام با تفسیر شیعی از آن متکی است، میزان دینداری مردم با حمایتی که از دستگاه حاکمیتی خواهند داشت، ارتباط مستقیم دارد. به بیان دیگر، سرمایه اجتماعی نظام با میزان دینداری مردم ارتباط مستقیم دارد. البته به این معنا نیست که همه سرمایه اجتماعی نظام به دینداری مردم گره خورده است، اما بخش عمدهای از آن با دینداری مردم ارتباط مستقیم دارد.
از همین رو در سالهای گذشته بخشی از پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان به موضوع ارزشهای نگرشهای دینی پرداخته است. علاوه بر این پیمایش، مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) نیز پیمایشی تحت عنوان «پیمایش ملّی دینداری در ایران انجام داده است. البته مراکز دیگری نیز به چنین بررسیهایی پرداختهاند که ذکر عنوان آنها از اهداف این یادداشت نیست.
واقعیت دینداری و روایت از دینداری
یکی از لایههای شناختی مبارزاتی رسانههای معاند برای ایجاد فاصله مردم با نظام که در قالبهای تهاجمی از جنس نرم دنبال میشود، کاهش میزان دینداری مردم است. شبکههای رسانهای فارسی زبان به طرق مختلف به این امر مشغولند: قبحشکنی از افعال حرام، سست کردن پیوندهای خانوادگی[4] و … . این موارد از جمله اقدامات فرهنگی برای کاهش دینداری است. اما در این یادداشت قرار است، به بررسی یکی از راهبردهای مهم در این زمینه بپردازیم که در جامعه شناسی سیاسی قابلیت طرح بیشتری دارد: روایت از دینداری[5].
در سالهای اخیر تخقیقاتی صورت گرفته است که درصدد بررسی میزان دینداری در جوامع مختلف بوده است و هر کدام شاخصهایی برای این امر ارائه دادهاند اما باتوجه به اینکه بررسی میزان دین و دینداری خود تابع 1. نوع دین و 2. شرایط اجتماعی فرهنگی یک جامعه که دین در آن ظهور کرده است، لذا نمیتوان به معیارها و شاخصهایی که از سوی غربیها ارائه شده است، برای سنجش میزان دینداری در جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد، زیرا همانطور که اشاره شد، دیسیپلین موجود علمی جامعه شناسی دین، از مسیحیتی که در غرب وجود داشته است و تأثیر پذیرفته است. لذا لزوم ارائه چارچوبی برای سنجش دینداری به نحو کاربردی و بومی ایجاب میکند.
بررسی مقالات و کتابهایی که به موضوع سنجش دینداری در ایران پرداختهاند، نشان میدهد که علیرغم تمام تلاشهای صورت گرفته برای ارائه شاخص معتبر برای دینداری، هنوز نمیتوان از شاخصی سخن به میان آورد که بتوان دینداری را با آن سنجید. تمام معیارهای موجود تنها به بخشی از واقعیت پیچیده و چندبعدی دینداری اشاره دارند[6].
مهمترین چالش در سنجش میزان دینداری، بررسی ابعاد معرفتشناختی و جهانبینی دینی در افراد است. در سنجشهای دینداری، با توجه به محدودیتهایی که وجود دارد، تنها میتوان به ابعاد تجربی و مناسکی دین پرداخت و آنها را مورد بررسی قرار داد. از این رو بخش مهمی از دین و دینداری فراتر از بررسی خواهد ماند.
از سوی دیگر پدیدههای موجود در این عصر مانند جهانیشدن، ظهور و گسترش رسانههای نوین اینترنتپایه، انقلاب اسلامی و ارائه مدل بدیل برای حکومت و میزان موفقیتی که در اداره کشور داشته است و … همگی بر پیچیدگیهای بررسی دینداری افزودهاند و لازم است هنگام بررسی دینداری به هر کدام از این موارد ضریب خاصی داده شود. از همین رو تحلیل شرایط اجتماعی دینداری، حالت بسیار سیالی دارد که با هر معیار و پیشفرضی میتوان، آن را سنجید و در جهت اهداف خود از آن بهره گرفت. در اینجاست که نقش عنصر روایت از دینداری به دیندارتر شدن مردم یا بلعکس کمک میکند.
آیندهپژوهی تعبیری و روایت دینداری
ارائه روایتی از میزان دینداری افراد در آینده، ما را به حوزه آیندهپژوهی[7] وارد میکند؛ به این معنا که نسبت به آینده دینداری در کشور تحلیلی ارائه میگردد. آیندهپژوهی، پژوهشی است در حیطه واقعیتهای انسانی-اجتماعی که هدف آن تدوین تجویزهایی است که عمل به آنها تحقق مطلوبترین آینده ممکن را نوید میدهد. با توجه به نقش تکنولوژی در جهان امروز، میتوان آیندهپژوهی را طور دیگر نیز تعریف کرد: آیندهپژوهی، پژوهشی است با هدف مدیریت و سیاستگذاریِ سیستمهای اجتماعی-تکنیکی برای تحقق مطلوبترین آینده ممکن (بل، 1391)[8].
یکی از انواع آیندهپژوهی که سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، آیندهپژوهی تعبیری[9] است. در این نوع از آیندهپژوهی، حقیقت نسبی فرض میشود و زبان و فرهنگ دوشادوش یکدیگر در خلق جهان واقعی پیشروی نقش دارند. آینده یک حقیقت نفسالامری در خارج از اراده انسان تصور نمیشود، بلکه این خود انسانها هستند که آن را میسازند (عنایتالله، 1388: 14-16)[10]. این رویکرد که در زمره رویکردهای پساساختارگرا قرار میگیرد، در قبال آینده بیطرف نیست و شخص آیندهپژوه در قبال آینده و تغییر آن به سمت مطلوبی که خود تصور میکند رسالت و وظیفه دارد. مثال بارز: رمان 1984 جورج اورول. در این رمان نویسنده سعی دارد مخاطبان خود یعنی مردم انگلستان را نسبت به آیندهای با تسلط کمونیست بر انگلستان امکان تحقق دارد، هشیار کند. در این راستا با استفاده از هنری که دارد، مخاطبان را نسبت به آینده هراسان و خشمگین میکند. به بیان دیگر با تحریک عواطف و احساسات سعی دارد کنشهای اجتماعی افراد را به نحوی جهتدهی کند که به سمت آینده بدون کمونیست حرکت کند.
ارائه روایت از دینداری کنونی مردم و تحلیل این شرایط در آینده، در همین چارچوب تحلیلی قابل بررسی است. توضیح اینکه اگر مردم دائما با این گزاره مواجه باشند که روند دینداری مردم در حال افول است و دائما نیز تکرار شود، این تلقی در اذهان شکل میگیرد که در آینده دینداری کمرنگ خواهد شد. جامعه پس از پذیرش این روایت از آینده دینداری خود به تحقق آن کمک میکند. از این رو افراد برای انگشتنما نشدن سعی میکنند خود را با روایتی که از آینده ارائه شده است، وفق دهند تا بتوانند در جامعه بدون ایجاد طردی از سوی جامعه زندگی کنند.
مهمترین ابزار ارائه روایت از دینداری در عصر کنونی، رسانه و بازنمایی رسانهای از واقعیتهای موجود است. رسانههای معاند با هدف قابل پذیرشتر کردن روایت افول دینداری، تنها به بازنمایی بخشهایی از واقعیتهای اجتماعی موجود اکتفا میکنند که مؤید این روایت و از بخشهای دیگر آن سرباز میزنند.
نتیجهگیری
بنابر آنچه تاکنون ذکر شد، دین یکی از موضوعات مهم و پرسابقه در جامعه شناسی است. با توجه به اینکه دین هم ساخت سیاسی و هم ساخت اجتماعی کشور ما علیالخصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحت تأثیر خود قرار داده است، میتواند به عنوان یکی از موضوعات در جامعه شناسی سیاسی ایران مورد بررسی قرار گیرد.
یکی از بخشهای جامعه شناسی دین که به سرمایه اجتماعی نظام تا حدی زیادی ارتباط پیدا میکند، سنجش میزان دینداری است. باتوجه به غلبه پارادایم مسیحیت غربی بر بحثهای جامعه شناسی دین، لزوم بررسی در پارادایم اسلامی ایرانی ایجاب میکند که با توجه به دین اسلام و تفسیر شیعی از آن و شرایط اجتماعی ایران، در شاخصهایی که غربیها برای دینداری ارائه کردهاند بازنگری کرد و مدل بومی بدیل آن را ارائه کرد.
علیرغم تلاشهای فراوانی که در این عرصه صورت گرفته و آثار ارزندهای که خلق شده است، اما باتوجه به محدودیتهای تجربی که در جامعه شناسی وجود دارد، به هیچکدام از شاخصها نمیتوان اطمینان لازم را داشت. از این رو سنجش دینداری حالت سیالی پیدا میکند که افراد مختلف باتوجه به رویکردها متفاوت میتوانند، آن را بررسی کنند. در اینجا نقش عنصر روایت از دینداری حائز اهمیت میشود.
نگارنده هرگز قصد قضاوت وضعیت دینداری در ایران یا ارائه مدلی برای سنجش دینداری را ندارد و صرفا به آسیبشناسی آن اشاره دارد. در این راستا، رسانههای معاند و برخی ناآگاهان در داخل کشور، با درک اهمیت میزان دینداری مردم ایران، سعی در ارائه روایتی کاملا سلبی از دینداری دارند و با تکرار آن و بازنماییهای سنگین و پرهزینه رسانهای در تلاش هستند که آن را به عنوان آینده قطعی نشان دهند. همانطور که بیان شد، این اقدامات در آیندهپژوهی تعبیری معنای خاصی برای ساخت آینده دارد و صرفا یک پیشبینی غیرجانبداراانه نیست. جامعه پس از پذیرش روایت ارائه شده از دینداری در آینده، سعی میکند خود را با آن وفق دهد و از این رو به تحقق هرچه بیشتر آن کمک میکند. بنابراین یکی از لایههای مبارزه رسانهای ارائه روایت بدیل از دینداری است.
[1]. Weber, M. (1965) the sociology of religion. London: Methuen.
[2] . همیلتون، ملکم (1387). جامعه شناسی دین، ترجمه: ثلاثی، محسن. تهران: نشر ثالث، چاپ ششم: 1397.
[3] . بشیریه، حسین (1374). جامعه شناسی سیاسی؛ نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تهران: نشر نی، ویرایش2، چاپ بیستوچهارم: 1394.
[4] . تحقیقات اخیر ثابت میکنند که پیوند میان ارتباطات خانوادگی و میزان دینداری رابطهای مستقیم دارند و افول خانوادهگرایی در غرب با افول دینداری همزمان بوده است. برای مطالعه بیشتر ر.ک. ایبرشتات، مری (1398). چگونه غرب خدا را واقعا از دست داد؟؛ نظریهای جدید درباره سکولاریزاسیون، مترجم: معماریان، محمد. تهران: ترجمان علوم انسانی.
[5]. Narrative of Religiosity.
[6] . مهمترین آثاری که به ارائه مدل برای پیمایش دینداری پرداختهاند عبارتاند از: طالبان، محمّدرضا. چارچوبی مفهومی برای پیمایش دینداری در ایران، تهران: دوفصلنامه علمی – تخصصی اسلام و علوم اجتماعی، پاییز و زمستان 1388، صص 7-48. / شجاعیزند، علیرضا، مدلی برای سنجش دینداری در ایران، مجله جامعهشناسی ایران، دوره ششم، شماره 1، 1384، صص34-66.
[7]. Futures studies.
[8] . بل، وندل (1391). مبانی آیندهپژوهی، جلد اول؛ تاریخچه، اهداف و دانش، مترجم: تقوی، مصطفی. محقق، محسن، تهران: انتشارات موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، چاپ اول.
[9]. Interpretive futures studies.
[10] . عنایتالله، سهیل (1388). پرسش از آینده؛ آیندهپژوهی به مثابه دانش و ابزار تحول سازمانی و اجتماعی (questioning the future; methods and tools for organizational and societal transformation )، مترجم: منزوی، مسعود. تهران: مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، چاپ اول.