مقدمه
مقوله دین و بالاخص دین مسیحیت نقش بزرگی در تاریخ و سیاست ایالات متحده ایفا کرده است بهگونهای که بررسی سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا بدون درنظرگرفتن مقوله دین، تصویری گنگ و مبهم، برای تعامل با این ابرقدرت به ما ارائه میدهد
مذهب در میان جامعه آمریکا که بر اساس قانون اساسی این کشور، نظامی سکولار بهحساب میآید،برخلاف سایر جوامع پیشرفته و صنعتی دنیا مثل انگلیس و فرانسه و آلمان، جایگاهی رفیع دارد و نهتنها در امور شخصی و خصوصی، بلکه در تصمیمسازیهای سیاسی نیز نقش اساسی بر عهده دارد. در این نوشته سعی بر این شده است که با نگاهی اجمالی به جایگاه دین در جامعه آمریکا و بررسی مقدار حمایت مردم از مذاهب، نقش و تأثیر این مهم را در تصمیمگیریهای حکومت ایالات متحده مشخص کنیم.
ورود خدامحوری به سیاست ایالات متحده
ایالات متحده در میان کشورهای غربی منحصراً خدا محور بوده است و این شامل تصمیمات سیاست خارجی آنها نیز میشود
بیداری بزرگ مسیحیت در 1745-1720 میلادی دورهای از احیای مذهبی شدید بود که در سرتاسر مستعمرات آمریکا گسترش یافت. این جنبش، اقتدار بالاتری از دکترین کلیسا را موردتوجه قرار داده و در عوض اهمیت بیشتری در فرد و تجربه معنوی خود قرار داده بود که در نتیجه تلاشها و موعظههای جورج وایت فیلد، جان وسلی و جاناتان ادواردز، برای تاکید بر تقوا و مذهب فردی بیرون از سیطرهٔ کلیساهای پروتستانی، رشد صنعت و افزایش اختراعات را در برداشت که در طی همین مسیر، از اهمیت و وزن روحانیت و کلیسا را کاسته شد و فرقههای جدید به علت تأکید بر ایمان فردی به وجود آمد. (cedricB, 1968)
این بیداری بزرگ کمک زیادی به آمیختن بیشتر مذهب با نگرانیهای سیاسی آمریکا کرد؛ بنابراین، اگر مردم این حق را داشتند که انتخاب کنند به کدام کلیسا بروند، یا چگونه خدا را پرستش کنند، آنها حق داشتند شکل حکومت خود را نیز انتخاب کنند.
در نتیجه و در طی کشمکشهای به وجود آمده در طی زمان، همین اختلاط دین و مذهب فردگرا (پروتستان فردی) بخشی از ساختار سیاسی حکومتت جدید شد که با اینکه طبق متمم اول قانون اساسی این کشور حکومتی سکولار دارد ولی هویت مردم با پوششی مذهبی و دموکراتیک پروتستانی پوشانده شده است.
برای آمریکاییها دین از ابتدا در شیوه ارتباط با ملل تنیده شده است. این تنیدگی هویت مذهبی به نحوی است که اغلب نمیتوان آنها را حتی از ظاهراً سکولارترین نسخههای سیاست آمریکا جدا کرد. هویتی که بر پایههای مذهبی، سیری آرمانگرا را دنبال میکند و به دنبال احقاق پیشفرض ملت برتر توسط آمریکاییهاست.
این سیر را بهخوبی در 3 نسخه تعامل ایالات متحده با دنیا، یعنی انزواگرایی، واقعگرایی و آرمانگرایی که هر 3 دارای ریشههای مذهبی مشاهده کرد که حتی بر غیرمذهبیترین افراد نیز تأثیر داشته است
حضور آمریکا در جنگهای جهانی و فیلیپین و اسپانیا نیز با همین نگاه آرمانگرا و به دنبال تثبیت ایدة آمریکا بهعنوان “ملت منتخب خدا”، “نور جهان” و “معلم ملتها” تفسیر شده است. (McKinley, 1903)
مسیحت در فضای سیاسی آمریکا
آزادی مذهب در ایالات متحده در اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده تضمین شده است و همین امر نیز سبب پیدایش ادیان و مذاهب مختلفی در این کشور شده است، در متن اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده آمده است که “کنگره هیچ قانونی در مورد احترام به یک مذهب، یا ممنوعیت اعمال آزادانه آن، یا محدودکردن آزادی بیان، یا مطبوعات، یا حق مردم بهصورت صلحآمیز وضع نخواهد کرد. این قانون اجرای آزادانه دین را تضمین میکند و درعینحال از ایجاد یک دین دولتی توسط دولت جلوگیری میکند.
ایالات متحده دارای بزرگترین جمعیت مسیحی جهان است و کلیساهای مختلف پروتستان بیشترین طرفداران را در آمریکا دارند و بهخاطر همین برتری جمعیتی، آمریکا را ملت پروتستان مینامند. باتوجهبه همین ترکیب جمعیتی، مشاهده میشود که در بین اصولگرایان جمهوریخواه، به مذهب پروتستان و ارزشها و الزامات آن توجه شده و بالعکس حزب دموکراتیک، طرفداران بیشتری در بین کاتولیکها و حتی سکولارها دارد. برتری جمعیتی پروتستانها در بین نامزدهای ریاستجمهوری نیز کاملاً مشهود است و در طول تاریخ تنها 4 نامرد کاتولیک وجود داشته که آخرین آنها جو بایدن است
سیاستمداران و جماعتها و فرقههای دینی ایالات متحده در هنگام مبارزات انتخاباتی غالباً درباره مذهب خود بحث میکنند، بااینحال، برای حفظ وضعیت خود بهعنوان سازمانهای معاف از مالیات، آنها نباید به طور رسمی یک نامزد را تأیید کنند
تأثیر عقاید مذهبی جمهوری خواهان و دموکراتها در سیاست خارجی ایالات متحده
حزب دموکرات باتوجهبه نگاه لیبرالی و پایبندی کمتر به مباحث مذهبی پروتستانی و باور به اینکه هرگونه اعتقاد و حاکمیت مذهبی ماده اول قانون اساسی را نقض میکند، در بین سکولارهای آمریکایی طرفداران بیشتری داشت (Keefe, 1998)
از سویی حزب دموکرات در سیاست خارجی نگاه آرمانگرایی پروتستانی که آمریکا را به حضور نظامی در دیگر کشورها وادار کند، ندارند. به همین خاطر، تاکید حزب دموکرات در سیاست خارجی، بر پیشبرد اهداف بهوسیله دیپلماسی فعال و اعمال قدرت با اجماع و رضایت بینالمللی است. (The Draft 2008 Democratic National Platform, 2008)
حزب دموکرات آرمانگرایی و رهبری و منجی بودن ایالات متحده در دنیا را با نگاهی که کمتر مبتنی بر مذهب است، دنبال میکنند. جهانی عاری از سلاحهای هستهای و گسترش همکاریهای مشترک برای القای رهبری آمریکا بر جهان از اصلیترین اهداف دموکراتها است.. (Dana H. Allin, Philip H. Gordon and Michael E. O’Hanlon, 2003)
حزب جمهوریخواه باتوجهبه نگاه سنتگرا و مذهبی به مسائل و اعتقاد ویژه به مسیحیت پروتستانی، در میان مردم مذهبی و طبقه وابسته به حکومت، طرفداران بیشتری دارد
این حزب سعی در القای این نگاه مطلق دینی در تمام تصمیمات دارد. این نوع نگاه در سیاست خارجی، بر دفع خطرات تهدیدکننده رهبری آمریکا و توسعه نفوذ ایالات متحده حتی بهصورت نظامی در دنیا تاکید دارد. این دید آرمانگرایانه برخاسته از عقیده پروتستانی که به دنبال نفوذ قدرت آمریکا در لایههای قدرتی کشورهای دیگر با استفاده از تهدید و قدرت نظامی است.
طبق این نگاه، آمریکا به کمک همپیمانان خود و سازمانهای جهانی، در راستای تأمین منافع، تداوم رهبری و القای ارزشهای خود، و در جهت رسیدن به نقطه آرمانی که نگاه معنوی برایشان ترسیم کرده است، از هر ابزاری کمک میگیرد. بهعبارتدیگر، دیدگاههای سیاست خارجی جمهوریخواهان با این ایده شکل میگیرد که فعالیت آمریکا در خارج باید مستقیماً با ارتقای منافع اقتصادی، امنیتی و فرهنگی آمریکا مرتبط باشد. (Hage, 2004) (Republican Platform, 2008)
جمعبندی
همانطور که مشخص شد، دین در جامعه سکولار آمریکا با وجود فراز و نشیبهای فراوانی که در طی زمان تجربه کرد و حتی باوجوداینکه از شکل قانونی و رسمی در حکومت آمریکا نیز بیرون آمد، در بین مردم و احزاب سیاسی زنده است و بر تصمیمات خرد و کلان آنها خصوصاً در سیاست خارجی آنها که به دنبال تثبیت رهبری و سلطه آمریکا بر جهان است، مؤثر است.بهعبارتدیگر،
ایالات متحده آمریکا، قدرت اول اقتصادی و نظامی جهان که هرگونه ارتباطی با این کشور در سرنوشت سایر کشورهای دنیا مؤثر است، علیرغم ساختاری سکولار، کشوری است مذهبی که احزاب و جماعتهای تصمیمگیرنده در این کشور بهصورت غیررسمی از مذاهب حمایت کرده و سمت آنها حمایت میشوند و این حمایت نیز، لاجرم بر سیاست ایالات متحده در قبال سایر کشورها تأثیر میگذارد.
از همین منظر، لزوم توجه و شناخت دقیق انگارههای اعتقادی ادیان و مذاهب مختلفی که در آمریکا بهصورت زنده و فعال وجود دارند، خصوصاً مسیحیت و بهصورت ویژه، مذهب پروتستان که پیروان قابلتوجه و بیشتری نسبت به سایرین دارد، برای تنظیم شیوه تعامل با ایالات متحده و همچنین تأمین منافع ملی از طریق شناخت دقیق و اعمالنفوذ به ایالات متحده در سطوح مختلف ارتباطی مشخص میشود
cedricB. (1968). جنسیت و موعظه در بیداری بزرگ. فصلنامه آمریکایی گاو, 44_624.
Dana H. Allin, Philip H. Gordon and Michael E. O’Hanlon. (2003). The Democratic Party and Foreign Policy. World Policy Journal, 7-16.
Hage, C. (2004). A Republican Foreign Policy. Foreign Affairs.
Keefe, W. (1998). Parties, Politics, and Public Policy in America. Congressional Quarterly, 189.
McKinley, W. (1903). nterview with President William McKinley. The Christian Advocate.
(2008). Republican Platform. www. gop. com.
(2008). The Draft 2008 Democratic National Platform. Convention Committee.
عالی