«تهران» عنوان سریالی است که فصل نخست آن به تازگی از شبکه اسرئیلی «کن»، صداوسیمای دولتی رژیم صهیونیستی، انتشار یافته است. این سریال روایت عملیاتی شکست خورده از سوی دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است. عملیات «نوو» که در آن صهیونیست ها اسیر دام اطلاعاتی سازمان اطلاعات سپاه می شوند و با رخنه عامل ایرانی در دستگاه اطلاعاتی دشمن، عملیات به شکست می انجامد. مسئله ما دقیقا از همین نقطه آغاز می شود که چرا دستگاه رسانه ای رسمی و دولتی رژیم صهیونیستی باید روایتی از یک شکست را به تصویر بکشد؟ آیا در ورای این شکست نکات دیگری نهفته است؟
شاید اگر زاویه دید خود را تغییر دهیم و ریزبینانه تر به موضوع نگاه کنیم، بتوانیم کلید حل این مسئله را بیابیم. شاید بهتر باشد تا مفاهیم قدیمی را کنارگذاشته و با عینکی متفاوت به صحنه این نبرد نگاه بیندازیم!
آنارشیست های خائن!
در داستان «تهران» به جز دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی و رژیم صهیونیستی با یک طرف سوم نیز مواجه ایم که سریال در نقاط مختلف سعی دارد گوشه ای از هویت آن را آشکار کند. گروهی دانشجو که در یک «خانه اشتراکی»یا به تعبیر خودشان «کمون» زندگی می کنند. هویت این گروه برای بار اول در تقابل با بسیجی ها و نیروهای مذهبی افراطی آشکار می شود؛ «آنارشیست های خائن!». در واقع این سریال سعی دارد تا این آنارشیست ها را اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی معرفی کند و این کار را با قرار دادن آن ها در مقابل نیروهای بسیج و در دانشگاه تهران، در تظاهراتی علیه حجاب اجباری، انجام می دهد.
آنارشیست ها در یک مکان متروکه «چمباتمه[1]» زده اند و زندگی آزاد و اشتراکی دارند. چمباتمه زدن، یک مفهوم و باور آنارشیستی است بدان معنا که هرکس یک مکان بلا استفاده را آباد کند، حق استفاده از آن را خواهد داشت و مالکیتی برای آن وجود نخواهد داشت. آنارشیست ها در سریال تهران نیز به همین ترتیب برای مکان های زندگی، کار و مهمانی خود استفاده می کنند. در درون این «کمون اشتراکی» آرمانشهر آزادی ترسیم می شود. جایی که حقوق زنان و مردان برابر است، هیچ جنبه ای از اقتدار وجود ندارد و همه در وضعیت برابر زندگی می کنند. حتی حقوق همجنسبازان در درون کمون به تصویر کشیده می شود. ضمن این که در این کمون تمامی تخصص ها یافت می شود. از مهندس کامپیوتر و هکر گرفته تا آرایشگر و علوم سیاسی خوانده و مهندس برق و… . موسیقی ای که مدام در درون کمون پخش می شود و در همه جای سریال همراه با اجتماع آنارشیست ها به گوش می رسد، همین مسئله را نشان می دهد، موسیقی ای که در آن یک جمله مدام تکرار می شود؛ «من آزادم!».
آنارشیست ها در میدان جنگ
بیرون این کمون اما نبردی در حال رخ دادن است. نبردی میان دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی که سریال آن را در اطلاعات سپاه خلاصه می کند. دستگاه اطلاعاتی اسرائیل سعی دارد تا با نفوذ به زیرساخت پدافند هوایی ایران و از کار انداختن آن یک حمله هوایی را در سکوت پدافندی به انجام برساند. این نفوذ به وسیله عامل موصاد در ایران صورت می گیرد، دختری به نام «تامار». تامار برای دستیابی به هدف خود در فضای دارک نت با یک پسر هکر ایرانی به نام «میلاد» آشنا می شود و میلاد حاضر می شود تا در ازای یک قرار عاشقانه، به او کمک کند. تامار خود را «زهرا» کارمند شرکت برق معرفی می کند که رئیسش او را مورد آزار جنسی قرار داده و او اکنون می خواهد با نفوذ به سیستم شرکت برق و فرو بردن تهران در تاریکی از او انتقام بگیرد. میلاد از قضا آنارشیست و از اعضای کمون دانشجویی است. او که مخالف رژیم است این کار را جنبه ای از مبارزه و فشار علیه رژیم می داند و از این رو با تامار همراه می شود. بدین ترتیب پای اسرائیلی ها به کمون آنارشیست ها باز می شود. میلاد پس از مدتی پی می برد که زهرا به او دروغ گفته است اما دیگر راهی برای خروج از این بازی ندارد و ناچار به ادامه است. تامار هم که قلبش را باخته است، راضی به صدمه دیدن میلاد نیست اما او نیز ناگزیر به تبعیت از فرامین است.
از سوی دیگر، اطلاعات سپاه یک دام اطلاعاتی برای صهیونیست ها پهن کرده است و اجازه می دهد تا آن ها به سادگی به مرکز پدافند هوایی تهران نفوذ کنند تا در هنگام حمله هوایی، دشمن را غافلگیر نمایند. آن ها با عاملی که در درون دستگاه اطلاعاتی اسرائیل دارند، موفق به فریب صهیونیست ها می شوند و عملیات با شکست رو به رو می شود. تامار اگرچه در آخرین لحظات پی می برد که در دام افتاده اند اما نمی تواند مانع شکست و تلفات عملیات شود.
مبارزان مظلوم راه آزادی
در میانه این نبرد، جوان آنارشیست، مبارز مظلوم راه آزادی است که اسیر دست اقتدارها و سلطه ها شده است. هدف او برداشتن قدمی در راه آزادی است و امیدوار است روزی رژیمی که آن را ظالم می داند سرنگون شود. او همچنین نماد عشق ورزی است و عاشقی صادق و ثابت قدم می نماید.
هر چه به پایان سریال نزدیک می شویم، دختر جاسوس اسرائیلی بیشتر شیفته جوان آنارشیست می شود تا جایی که سعی می کند او را آزاد کند اما او مجددا عوامل صهیونیست اسیر می شود. نقطه اوج این داستان در صحنه های پایانی رقم می خورد، جایی که عامل ایرانی در دستگاه اطلاعاتی دشمن به دست یک مأمور اطلاعات سپاه کشته می شود و خود آن مأمور نیز به وسیله یک صهیونیست دیگر به قتل می رسد. یعنی درست در جایی که عوامل سلطه به جان یکدیگر افتاده اند، این جوان آنارشیست است که فاتحانه به همراه معشوقه اش از میدان نبرد می گریزد. حالا هردوی آن ها آزاد اند و از بند نبرد اقتدارها رهیده اند. این دقیقا پاسخ مسئله ای بود که به دنبالش می گشتیم. هدف «تهران»، نمایش پیروزی نیروهای اطلاعاتی اسرائیلی بر دشمن نیست بلکه هدف اصلی، نشان دادن همین آنارشیست های مظلوم و مبارز راه آزادی به عنوان مخالفان جمهوری اسلامی است. بقیه ماجرا قرار است در ذهن مخاطب اتفاق بیفتد. نهایتا مخاطب قرار است نتیجه بگیرد که در دعوای سلطه ها، آنارشیست باشد؛ آزادی خواه، ضد سلطه، ضد ظلم، عاشق، مستقل و مظلوم!
چرا آنارشیست؟
سوال دیگر آن است که چرا صدا و سیمای دولتی اسرائیل سعی دارد آنارشیست ها را برجسته کند و آن ها را در تقابل با جمهوری اسلامی مطرح نماید؟
پاسخ این سوال را باید در ایده آنارشیسم جستجو کرد. ماهیت فکر آنارشیسم به نحوی است که بهترین ظرفیت را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی دارد. آنارشیسم دارای نحله های گوناگون است، اما هسته مرکزی آن یک چیز است و آن ضدیت با اقتدار است. آنارشیسم اقتدار خوب و عادلانه را از اقتدار بد و ظالمانه تفکیک نمی کند بلکه هر نوع اقتدار و سلطه ای را دشمن می داند. اقتدار و سلطه دین، اقتدار دولت، اقتدار فرهنگ، آداب و رسوم و سنت های اجتماعی، اقتدار خانواده، اقتدار جنسیت، اقتدار سرمایه و… همه این ها از نظر آنارشیسم دشمن است. همچنین آنارشیسم هر گونه سلسله مراتب را نیز مردود می داند. از این منظر هیچ فضیلیتی نمی تواند باعث برتری یکی بر دیگری شود.
مظاهر این اندیشه را در سریال تهران به خوبی می توان دید. آنارشیست ها از ابتدای ظهور خود در این سریال در مبارزه با سلطه و اقتدار اند و مبارزه آن ها از تظاهرات علیه حجاب اجباری آغاز می شود، یعنی نقطه تلاقی اقتدار دین و دولت و فرهنگ. پس از آن نیز به همین ترتیب در صحنه های متعدد این وجهه ضد اقتدار بودن به رخ مخاطب کشیده می شود. در همین راستا کمون جایی است که اقتدار در آن وجود ندارد. همه باهم برابرند و بر اساس احترام و یاری متقابل زندگی می کنند.
با این بیان روشن می شود که آنارشیسم چه حجمی از تخریب را می تواند برای جمهوری اسلامی ایران به همراه داشته باشد، نظامی که از اساس مبتنی بر اقتدار دینی است و دولت در آن نقش عمده را برعهده دارد. همچنین سلسله مراتب های دینی و مذهبی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی در داخل این نظام موجود است که جنبه هویتی دارند. بنا بر این دشمن با ابزار آنارشیسم به مبارزه با اقتدار در جمهوری اسلامی آمده است و سعی دارد تا بنیادهای اقتدار را در نظام ویران کند یا حداقل از میزان مشروعیت آن ها بکاهد. بدین وسیله با از بین رفتن کانون های اقتدار و مشروعیت، نابودی نظام اسلامی مقصد و هدف صهیونیست هاست.
جمع بندی
در دوران جدید، مفهوم سنتی جنگ تغییر کرده است. جنگ از آن مفهوم مستقیم و همه جانبه خود و از پشت خاکریزها و کانال ها به کانال های ذهنی افراد منتقل شده است. نتیجه جنگ نیز دستخوش تغییر شده است. دیگر تلفات انسانی و نابودی توپ و تانک و هواپیما ملاک برتری در جنگ نیست و میزان پیشروی به اندازه اراضی فتح شده تعیین نمی گردد. بلکه میزان پیشروی و موفقیت به اندازه نفوذ در ذهن و اندیشه طرف مقابل است. بدین ترتیب طبیعی است که روایت از جنگ نیز با گذشته تفاوت داشته باشد. یعنی لزوما در یک فیلم جنگی برنده کسی نیست که پایگاه دشمن را بمباران کند، یا یک مأمور ارشد دشمن را به قتل برساند. بلکه فاتح میدان کسی است ادراک و شناخت مد نظر خود را در ذهن مخاطب ایجاد نماید ولو با از بین بردن همه امکانات و ادوات جنگی خود در جلوی دوربین.
ماجرای «تهران» از همین قرار است. با وجود آن که جاسوس ایرانی در دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی باعث شد تا عملیات به شکست بینجامد و نیروی هوایی اسرائیل چند فروند هواپیمایش را از دست بدهد، و با این که عامل ایرانی به همراه یک مأمور ارشد اطلاعات سپاه کشته شدند، اما هیچ کدام از طرفین پیروز میدان نبودند. هدف نهایی این سریال معرفی آنارشیست ها به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی بود. آنارشیست هایی که به حق مبارز راه آزادی اند و هیچ انتصابی به هیچ جای ندارند. در حقیقت این آنارشیست ها هستند که «فاتح تهران» هستند و برنده و بازنده میدان در نسبت با آن ها مشخص می شود.
پیشنهاد
آنارشیسم ایده ای است که دشمن برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی روی آن سرمایه گذری کرده است. چرا که دال مرکزی آنارشیسم، ضد سلطه بودن و ضد اقتدار بودن است. بدین ترتیب ایده مناسبی برای ضربه زدن به نظامی است که هسته اصلی آن بر اقتدار مذهبی استوار است. همچنین اقتدارهای فرهنگی و اجتماعی فراوانی در آن یافت می شود که جنبه هویتی دارد.
لذا باید نسبت به گسترش آنارشیسم هشیار بود. زیرا که امواج جنبش های آنارشیستی این قابلیت را دارد که به یکباره کل کشور را در برگرفته و هیچ مرز و حدی را نیز نمی شناسد.
--- سریال تهران --- Claeys، Gregory؛ Cummings، Michael S.؛ و Sargent، Lyman Tower. (۲۰۱۳). Encyclopedia of modern political thought. SAGE Reference/CQ Press --- Ness, Immanuel (ed.). (2009). The International Encyclopedia of Revolution and Protest. John Wiley & Sons, Ltd. --- Ward, Colin. (2004). Anarchism (Vol. 116). Oxford University Press. --- Eckstein, A. M. (Invalid Date).Anarchy. Encyclopedia Britannica. https: //www.britannica.com/topic/anarchy --- Giddens, Anthony; Sutton, Philip W. (2017): Essential concepts in sociology. Second edition. Cambridge: Polity Press. --- برکمان، ، آلکساندر؛ Berkman؛ و کاسبی، هومن. (۱۳۹۷). الفبای آنارشیسم. انتشارات شوند. --- وودکاک، ، جورج؛ Woodcock؛ و عبداللهی، ، هرمز. (۱۳۹۶). آنارشیسم (ج ؛ ۵۹.). نشر چشمه.
[1] squat
واقعا مفید بود