امروزه، رسانهها در فرایند تعریف هویت و بازتولید آن برای جوانان از اهمیت جدی برخورداند لذا بررسی رابطه جوانان و رسانهها بسیار مهم است.(خواجهنوری،۱۳۹۷: ۲۳۵) در این نوشتار سعی میشود که مکانیسم تاثیر رسانههای نوظهور به ویژه موسیقی را بر فرهنگ جوانان و هویتیابی این خرده فرهنگ نوظهور بیان کنیم. نتیجه قابل ذکر این است که موسیقیهای مدرن به عنوان یک رسانه عمل کرده و به جوانان نسل بعد هویت میدهند و باعث قوام و دوام این خرده فرهنگها میشوند.
ابتدای فرهنگ جوانان
در ایالات متحده آمریکا بین سالهای ۱۹۵۰ میلادی تا ۱۹۶۰ دو فرهنگ ظهور و بروز جدی تری پیدا کرد. اول فرهنگ جوانان[1] و دوم فرهنگ اعتراضی[2] (شوکر، ۱۳۸۱: ۳-۴) توانایی بیشتر جوانان برای مصرف کردن و تنوع در عرصهی کالاها و خدمات ویژگیهای متمایزی به آنها میبخشید که از آن به عنوان نشانهای برای اعتراض به روابط و جایگاه خویش در جامعه استفاده میکردند.(ذکایی، ۱۳۹۰: ۵۱) سال های بین دوره پیش نوجوانی و دوره آخر نوجوانی زمان سرکشی و آشفتگی جوانان است زیرا برای توسعه هویتهایشان جدال میکنند. در این دوران جوانان مشتاق دیده شدن، شنیده شدن و جدی گرفته شدن هستند. امروزه، رسانهها در فرایند تعریف هویت و بازتولید آن برای جوانان از اهمیت جدی برخورداند لذا بررسی رابطه جوانان و رسانهها بسیار مهم است.(خواجهنوری،۱۳۹۷: ۲۳۵)
هیپ هاپ یکی از مهمترین خرده فرهنگهای جوانان است که از غرب و از محلههای فقیر نشین برانکس نیویورک[3] و تاحدودی هارلم[4] آمده است. این محلات فقیرنشین محل تلاقی تودههای مهاجر جزایر کارائیب با جامعه سیاهانی بود که در شرایط سخت و فلاکت بار اقتصادی زندگی میکردند. موسیقی مورد استفاده در این خرده فرهنگ رپ است. موسیقی رپ از همان ابتدا به منزله ابزاری برای بیان نارضایتی سیاهان از وضعیت خود به کار گرفته شد. به طوری که بعدها سی ان ان(CNN) سیاهان(بنت،۲۰۰۱)نامیده شد.(کوثری،۱۳۸۸: ۱۴۹) در این نوشتار سعی میشود که مکانیسم تاثیر رسانههای نوظهور به ویژه موسیقی را بر فرهنگ جوانان و هویتیابی این خرده فرهنگ نوظهور را بیان کنیم.
موسیقی و جوانان
همانطور که درمقدمه اشاره شد بعد از جنگ جهانی دوم فرهنگ جوانان بسیار ظهور و بروز جدی داشته است. از این رو اندیشمندانی به این حوزه توجه کردهاند به عنوان نمونه بریک(۱۹۸۴) جامعه شناس انگلیسی، صدا تصویر و مد را ابزارهای اصلی ابراز تعلقات خردهفرهنگی جوانان میداند. (ذکایی، ۱۳۹۰: ۴۹) جوانان در این خردهفرهنگها توانستند با استفاده از نقاشیهای دیواری که به آن گرافیکی میگویند به عنوان تصویر و با استفاده از لباسها به عنوان مد و ازهمه مهمتر با استفاده از موسیقی به عنوان صدا حرف خود را به دیگران برسانند. از دلایل وجود موسیقی در این نوع از خردهفرهنگها دردسترس بودن، ارزان بودن، جذاب بودن و پرنفوذ بودن آن است. بنابراین میتوان رسانهی مهم این خرده فرهنگ را موسیقی دانست. نکته ای که توجه به آن ضروریست این است که موسیقی را در اینجا نباید به معنای هنر برای هنر آن فهم کرد به عبارتی موسیقی در این خردهفرهنگ ها برمحور لذت طلبی و زیبایی نبوده و فلسفه هنر خود را در آرمان، هدف یا کارکردی خاص نمایان میکند.

آنچه تا این جا بیان شد برای نسل ابتدایی جوانانی بود که خود را مورد ظلم نسل گذشته میدیدند لذا در پی رهایی و بیان آرمان های خود برآمدند. اما در میان جوانانِ مخاطب[جوانان نسل بعدی] رسانهها مورد استقبال فراوانی قرار گرفت، شامل تلویزیون، موسیقی، فیلمها و مجلات نوجوانان و همچنین، بازیهای ویدیویی و اینترنتی میشد. هاستون و رایت در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که استفاده از تلویزیون در سنین کودکی و به خصوص تا ۱۲ سالگی به اوج میرسد و در میانه و اواخر دوران نوجوانی کاهش مییابد و استفاده از دیگر رسانهها (موسیقی، موسیقی ویدیو، مجلات و اینترنت) در این دوران افزایش مییابد. .(خواجهنوری،۱۳۹۷: ۲۴۱) مهمترین دلیلی که افراد در گذار از دوره کودکی به جوانی به سمت دیگر رسانه ها به غیر یک رسانهی خانوادگی است و افراد هرچه از دوران کودکی فاصله میگیرند از خانه جدا و به بیرون از آن متمایل میشوند بنابراین با دور شدن از خانه و قرار گرفتن نوجوان و جوان در گروه های همالان استفاده از تلویزیون کاهش و استفاده از دیگر رسانه ها افزایش مییابد. آنچه به نظر میرسد این است که افراد هرچه بزرگتر میشوند میتوانند ساعتهای بیشتری را خارج از خانه صرف کنند و این باعث جذب به خرده فرهنگهای جوانی و نوجوانی میشود و جذب در این گروهّها باعث افزایش آمار استفاده از رسانههای به غیر از تلویزیون میشود.
مبادیِ فلسفی موسیقی
بعضی از فیلسوفان هنر معتقدند که هنر فقط برای هنر است. به این معنی که محور اصلی در اثر هنری و هنر باید لذت و زیبایی باشد. اما فیلسوفان دیگری معتقدند که هنر برای آرمان است. به عبارت دیگر هنرمندان باید هنر را به عنوان ابزاری استفاده کنند تا بتوانند به آرمان یا هدف یا کارکرد مدنظر خود برسند. به عبارت سومی در هنر برای هنر، هنر موضوعیت دارد و در هنر برای آرمان، هنر طرقیت دارد. آثار و هنرهای کلاسیک بیشتر هنر برای هنر و آثار و هنرهای مدرن و پست مدرن بیشتر هنر برای هدف هستند. اما همانطور که بالاتر اشاره شد تفاوت در فلسفهی هنرِ موسیقیهای جدید با موسیقیهای کلاسیک و قدیمیتر باعث شده است که افراد در مصرف موسیقیهای جدید آرمان و هدفی را درک کنند و درپی متحقق کردن این آرمانها و اهداف باشند. میتوان چگونگی درک و تاثیر برای رساندن ساحت نظر به ساحت عمل را با استفاده از نظریاتی همچون کاشت، مارپیچ سکوت و… تبیین کرد که البته از حوصلهی این نوشتار خارج است. پرواضح است که برای رسیدن به یک آرمان بزرگ که موانع زیادی دارد افراد به کمک یکدیگر نیازمندند پس باید جمعی شکل بگیرد چرا که به تنهایی نمیتوان آنها را برآورده کرد. از این جهت میتوان فهم کرد که چرا این نوع افراد با این نوع از مصرف موسیقی جمعهایی را پدید میآورند. به طور خلاصه آنها در این جمعها احساس قدرتی میکنند که برای متحقق کردن آرمانهای موجود در رسانههای خود نیاز دارند.
هویتیابی جوانان
هویت همانطور که کستلز به آن اشاره میکند به معنی کیستی و هستی یک فرد، گروه، جامعه و ملت، فرایند ساخته شدن معنا، برپایهی ویژگی فرهنگی یا یک دسته ویژگیهای فرهنگی که بردیگر منابع معنا برتری دارد، است.(کاستلز، ۱۳۸۰: ۷) محققان بر این باوراند که جهانی شدن رسانه ها فرصت هایی را فراهم کرده است اما چالش هایی را هم به وجود آورده است برای مثال هویت و ارزش فرهنگی را مورد تهدید قرار داده است. (خواجهنوری،۱۳۹۷: ۲۳۱) آرمانهای موجود در موسیقی باعث بوجود آمدن جمعی شده که جوانان از آن هویت میگیرند و این هویتهای جدید وجذاب باعث ازبین رفتن هویتهای گذشته جوانان میشود.
رسانههای جمعی و به ویژه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی موجب انتقال ارزشها، هنجارها شده که جوانان در ساختن هویت خود و بازسازی آن از عناصر مختلفی که این فناوری ها در اختیارشان میگذارد، بهره میبرند. (خواجهنوری،۱۳۹۷: ۲۶۳) رسانهها برای جوانان این موقیعت را فراهم میکنند تا جوانان بتوانند خود را با خردهفرهنگهای گوناگون جوانی شبیه سازی کنند.(خواجهنوری،۱۳۹۷: ۲۵۳) به عبارت دیگر رسانهها-یعنی موسیقیها- بینشها ، گرایشها ، ارزشها و هنجارهای ضروری برای رسیدن به آرمان و هدف خود را بیان کرده و جوانان نسل بعد سعی در شبیه سازی خود میکنند. یکی از مهمترین این خرده فرهنگها هیپهاپ و موسیقیای که از آن به عنوان رسانه استفاده میشود رپ نام دارد. در ادامه مختصرا به هیپهاپ و رپ خواهیم پرداخت.
خرده فرهنگ و موسیقی
هیپ هاپ یکی از خرده فرهنگهای جوانان جامعه مدرن است. هر فرهنگی دارای سه مولفه ی اصلی بینش، گرایش و نماد که اعم از عمل واشیا و الفاظ نمادی است میباشد. این خرده فرهنگ هم از این قاعده مستثنی نبوده لذا میتوان بینش، گرایش و نمادهای خاصی از افراد این خرده فرهنگ احصا کرد. به عنوان مثال بینش افراد این فرهنگ درباره ظلم موجود و نیاز به تغییر قابل احصاست البته واضح است که این ظلم را حاکمان جامعه جاری میکنند. دارای گرایش هایی مبارزه طلبانه، اعتراضی و خشن و درعین حال وفادارانه و برادری هستند و نمادهای خاصی که خود به دو بخش عمل و اشیا-الفاظ نمادین تقسیم میشود. اما برای عمل این خرده فرهنگ میتوان دیوار نویسی(گرافیکی)، بریک دنس(رقص مخصوص رپ)، فری استایل و میتینگ را ذکر کرد. و برای اشیا نمادین میتوان لباس ها گشاد (اصطلاحا بگ) ، پاره شده ، کلاه کپ ، دستبندها و گردنبندها و برای الفاظ نمادین میتوان شبکه معانی متفاوت در گفتار مانند دیس و دیس بک، زاخار، بتل و… را برشمرد. اما موسیقی رپ به عنوان یکی دیگر از رفتارهای موجود در این فرهنگ میتوان شناسایی کرد که هم میتوان یکی از محصولات و مصرف های فرهنگی این خرده فرهنگ و هم میتوان آن را رسانه ی این خرده فرهنگ دانست البته در این شکی نیست که هر نوع موسیقیای را میتوان به معنای رسانه در نظر گرفت اما فرق فارق موسیقیهای رپ با دیگر انواع خود این است که این نوع موسیقی بیشترین مضامین رسانهای را چون اخبارگری و اطلاعات، آگاه سازی، ایجاد همبستگی و انتقال فرهنگ به نسل بعدی را داراست. همین امر موجب شده است که نسلهای بعدی این خرده فرهنگها تحت تاثیر این موسیقیها قرار گرفته و خود را شبیه این خردهفرهنگ شبیه سازی کنند.

نتیجهگیری
پرواضح است که گسترش فناوریهای ارتباطی که معانی فضا و مکان در جوامع مدرن را تغییر داده است تاثیرپذیر بودن افراد نسبت به رسانهها را نیز رقم زده است. یکی از مهمترین دستهبندیها در افراد جوانان بوده که از این تاثیرپذیری مستثنی نیستند. جوانان بعد از جنگ جهانی ابتدا تبعیض به خود را درک کردند و برای مقابله با آن گروههایی را تشکیل دادند که شامل افرادی با خواستهای یکسان بودند. رفته رفته این افراد توانستند بینشها، گرایشها و نمادهای خاص خود را پدید آورند. آنّها موسیقی خاص به خود به وجود آورند که هم میتوان آن را به عنوان مصرف فرهنگی و هم رسانه برشمرد. به دلیل پتانسیل داشتن این موسیقی و متفاوت بودن با موسیقیهای دیگر چه از لحاظ ماهیتی و چه از لحاظ کارکردی، این افراد توانستند از آن به عنوان رسانهای که وظیفه خطیر جامعهپذیری را برعهده دارد استفاده کنند و به جوانان نسل بعد خود هویت دهند.

- خواجه نوری، بیژن(1397)، جامعهشناسی جوانان تحولات زندگی جوانان در روند جهانی شدن، چاپ اول، انتشارات تیسا
- ذکایی، محمدسعید(1390)، جامعهشناسی جوانان ایران، چاپ چهارم، انتشارات آگه
- شوکر، روی(۱۳۸۱). «نسل من؛ مخاطبان، شیفتگان، خردهفرهنگها»، فرهادپور، مراد. وقفیپور،شهریار. ارغنون، شماره: ۱-۳۲
-کاستلز، مانوئل(۱۳۸۰)، جامعه شبکهای و عصر اطلاعات، جلداول، ترجمه احد عقیلیات و افشین خاکباز، چاپ دوم، انتشارات طرح نو
- کوثری مسعود(۱۳۸۸). «موسیقی زیرزمینی در ایران»، فصلنامه جامعه شناسی هنرو ادبیات، شماره:۱۲۷-۱۵۸
[1] youth culture
[2] counter-culture
[3] در شمال نیویرک واقع شده است
[4] یکی از محلات منهتن در شرق نیویورک