کیستی مؤلف
«فیلیپ ن. هوارد»[1] استادتمام مطالعات اینترنت از «کالج بالیول»[2] در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمدهی مطالعات «هاوارد» دربارهی تأثیر رسانههای دیجیتال در زندگی سیاسی مردم جهان است. او دربارهی نقش فناوریهای اطلاعاتی جدید و ارتباط آنها با مشارکت مدنی و کنترل اجتماعی در کشورهای مختلف آثار متعددی دارد. پروژههای او درزمینهٔ فعالیتهای دیجیتالی، مهندسی تبلیغات[3] و حاکمیت مدرن، توسط شورای تحقیقات اروپا[4]، بنیاد ملی علوم[5]، مؤسسهی مطالعات صلح آمریکا[6] و شرکت «اینتل»[7] حمایت شده است. فصل مشترک آثار او، توجه به تغییرات و تحولات مرتبط با رسانههای اجتماعی و تأثیر آن بر حاکمیت سیاسی و زندگی مدنی مردم بوده است. او میکوشد تاَثیر جریان آزاد اطلاعات و ارتباطات شکلگرفته از طریق شبکههای اجتماعی را بر فرآیند دموکراتیک حاکمیت، بررسی کند. نگاه او به تحولات ناشی از ارتباط گستردهی شبکههای اجتماعی، مثبت بوده است.
چیستی اثر
کتاب «آیا چهارمین موج دموکراسی در راه است؟» در ۱۶۱ صفحه و شش بخش، تحولات مرتبط با کشورهای عربی را در اوایل سال ۲۰۱۰، بررسی میکند. موضوع اصلی این مطالعه، تأثیر نقش رسانههای اجتماعی در تسهیل فرآیند انقلاب کشورهای عربی بود. نویسنده تلاش میکند نگاهی غیرجانبدارانه به تحولات داشته و تنها فرآیندهای شکلگرفته را مطالعه کند. البته به نظر میرسد «هوارد» تحولات و انقلابهای صورت گرفته را دموکراتیزهشدن کشورهای عربی نشان داده و نقش رسانههای دیجیتالی بهویژه شبکههای اجتماعی را رکن رکین این فرآیند، معرفی میکند.
از منظر «فیلیپ هووراد»، در جریان انقلابهای عربی در مصر و تونس، فنّاوری شبکههای اجتماعی اینترنتی مانند فیسبوک و توییتر در تهییج و بسیج مردم بهویژه جوانان برای مقابله با اقدامات حکومتها نقش بسیار مهمی داشتند. او معتقد بود اگر صدای مردم مظلوم و تظاهرات آنها توسط موافقان و دولتهای خارجی شنیده و دیده نمیشد، بهار عربی موفقیتآمیز نبود. ازاینرو، نگاه به نقش ضروری» بنگاه خبری الجزیره و تأثیرگذاریاش در «تقویت» روایتهای رسانههای اجتماعی دربارهی انقلاب عربی در سطح بینالمللی، بسیار مهم است. الجزیره از سال 2008 سبکی منحصربهفرد را در روایتگری ایجاد کرده است (Howard & Hussain, 2013). روایت لحظهبهلحظه از رویدادهای مرتبط با تحولات سیاسی در کشورهای عربی به همراه گزارش تصویری از آنها بدون در نظر گرفتن ملاحظات مرسوم رسانهی مانند سی-ان-ان، نقش بیبدیلی از الجزیره نشان داد.
استدلال اصلی: ارائهی نمونهای از مزیت ارتباط گستردهی اجتماعی از طریق شبکههای اجتماعی، هدف اصلی نویسندهی این اثر بود. انقلابهای عربی ازنظر «هووراد» ناشی از سازماندهی مردمی بودند که شبکههای دیجیتال و رسانههای ارتباطی برای مردم عادی به وجود آورده بود. او معتقد بود، رسانههای دیجیتالی ارتباطات مردم عادی را منسجم کرده و بهعنوان ابزاری راهبردی گروههای مردمی را برای رسیدن به اهدافشان هماهنگ کردند.
استدلال پشتیبان ۱: ازنظر هووارد رسانههای دیجیتال شامل (الف) زیرساختهای اطلاعاتی و ابزارهای مورداستفاده برای تولید و توزیع محتوایی که ارزش فردی داشته و ارزشهای مشترک را بازتاب میدهد. ب) محتوایی که بهصورت دیجیتالی از پیامها ، اخبار و ایدههای شخصی استفاده میکند و به محصولات فرهنگی تبدیل میشود؛ و (ج) افراد، سازمانها و صنایعی که هم ابزار و هم محتوا را تولید و هم مصرف میکنند (Howard & Malcolm , 2012).
استدلال پشتیبان ۲: در دهه گذشته، سازمانهای جامعه مدنی آنلاین به دلیل گسترش تعداد کاربران اینترنت و تغییر بافت جمعیتی حاضر در فضای اینترنت (عامهی مردم) فعالتر شده و رشد بالای مصرفکنندگان رسانههای دیجیتال و تنوع جمعیتی باعث تقویت سازمانهای پایدار و محلی شده است. برای نمونه، در سال ۲۰۰۰، یک شهروند مصری (با درآمد متوسط) ساکن قاهره، یکچهارم درآمد روزانه خود را صرف یک ساعت دسترسی به اینترنت در یک کافینت میکرد. تا سال 2010، حدود 5 درصد درآمد روزانه صرف خریداری یک ساعت دسترسی به اینترنت را خریداری میشد. (Howard p. N., 2007)
استدلال پشتیبان ۳: نباید انقلابهای عربی را با انقلابهای فرانسه و روسیه مقایسه کرد اولاً: عموماً مفهوم دموکراتیزهشدن کشورهای عربی به معنی تحولات و جنبشهای مرسوم که منجر به دموکراتیزهشدن هستند، نیست. در کشورهای عربی دموکراتیزهشدن عموماً به معنای اشتراک و انتقال تجربیات و نظراتی است که آنها با یکدیگر مبادله میکنند (فرآیند دموکراتیزهشدن کاملاً متفاوت است)
استدلال پشتیبان ۴: زمانی که در جریان اعتراضات امکانات رسانهای بسته شد، رسانههای اینترنتی برای فعالین و معترضین مهیا بود. در مصر، رهبران جامعه مدنی از اینترنت برای برقراری ارتباط با عموم استفاده کرده و از حمایت گروههای همفکر خود بهره گرفتند. افزایش کمکهای مالی از طریق عضویت در گروهها، فعالسازی پشتیبانی در مواقع بحرانی و ارائه خدمات اجتماعی، ازجمله امکاناتی بود که رهبران جامعهی مدنی از آنها استفاده کردند.
استدلال پشتیبان ۵: کنترل رادیو و تلویزیون توسط رژیمها و سانسور مطلق توسط آنها و تنوع امکانات و ناشناس ماندن هویت فعالین و معترضین در فضای رسانههای اینترنتی دو استدلال نویسنده برای القای اهمیت اینترنت بهعنوان ابزاری مؤثر برای فعالین عرب جامعهی مدنی بودند.
زمینهها
رویکرد کلی «فیلیپ هووارد» ارائهی تصویری مثبت از نقش رسانههای دیجیتالی در فرآیند دموکراتیزهشدن کشورهاست. همکاری او با سازمانهای بینالمللی و دولتی مرتبط با مسائل حقوقبشری، توجه او را به فرآیندسازی رسانههای دیجیتال در راستای دموکراسی، بیشتر کرده است. همچنین حمایتهای سازمانهای اروپایی و آمریکایی از پروژههای مطالعاتی او و همکارانش، توجه به فرآیند دموکراتیزهشدن دولتها و نقد عملکرد حکومتها برای محدودکردن رسانههای دیجیتالی را توجیه میکند.
در این اثر او بهطور خاص اعتراضات مدنی درزمانی که فعالین و معترضین توسط حکومتها محدود بودند را با زمانی که استفاده از شبکههای اجتماعی دیجیتال این محدودیت را رفع کرد، مقایسه کرد. چنین توجهی نشاندهندهی تلاش نویسنده برای القای زمینهی فکری خود یعنی همان نقش بیبدیل رسانههای اجتماعی در تحولات سیاسی در قالب اعتراضات مدنی و دموکراتیزهشدن دولتها، است.
نقد و بررسی
نقد استدلال اصلی: «فیلیپ هاوارد» در این اثر تلاش کرد نمونهای از مزیت ارتباط گستردهی اجتماعی از طریق ابزار شبکههای اجتماعی ارائه داده و در ادامه نقش رسانههای دیجیتال را برجسته سازد؛ اما نکته دیگر در این استدلال، نبود شرایط مقایسهای برای تقویت آن بود. در شرایط مقایسهی چنین تحولاتی در جوامع مختلف، ممکن بود نتایج دیگری حاصل شود. لذا استفاده از یک تجربهی تاریخی و نبود مقایسهی شرایط مشابه در جوامع مختلف و در ادامه ادعایی جهانشمول ضعف مشهودی خواهد بود.
نقد استدلال دوم: در این بخش هووراد تلاش کرد رشد رسانههای دیجیتال و حضور روزافزون آنها در زندگی مردم را عاملی مؤثر برای تحولات سیاسی معرفی کند. نکتهی مغفول مانده از این ادعا، عوامل و دلایل دیگر در روند تحولات سیاسی است. ناآرامیهای اجتماعی و تحولات سیاسی مرتبط با آن تنها از طریق بسترهای ارتباطی شبکههای دیجیتالی ممکن نخواهد بود. برای پیبردن به این موضوع، باید به رویکرد مقایسهای ملتهای متفاوت و همچنین توجه به موضوعات مختلف و تأثیرگذار، مراجعه کرد.
نقد استدلال سوم: نبود تعریفی واحد از مفهوم دموکراسی و فرآیند دموکراتیزهشدن جوامع. هووارد در این استدلال بهگونهای جانبدارانه و تا حدودی تبعیضآمیز مفهوم دموکراسی در جوامع غربی را با کشورهای عربی در غرب آسیا مقایسه کرده و تلاش میکند حد تنزلیافتهای از دموکراسی را برای کشورهای عربی و ملتهایشان، تعریف کند.
نقد استدلال چهارم: عامل اعتماد به رهبران جامعهی مدنی و انگیزهی کمک به آنها از طریق شرایطی که احتمال سوءاستفاده در آن بالا بود، در این استدلال نادیده گرفته شد. در شرایط بیثباتیهای سیاسی، اعتماد عموم مردم برای هماهنگی و حتی کمک مالی به رهبران جنبشهای مدنی بسیار مهم است. همانطور که رسانههای اینترنتی نقشی تسهیلکننده در فرآیند ذکرشده دارند به همان میزان هم میتوانند آثار تخریبی به همراه بیاورند. کوچکترین شایعه و یا حتی عملیات رسانهای علیه رهبران جامعهی مدنی آثار مخربی دارد. ازاینرو صرف توجه به نقش مثبت رسانههای اینترنتی باید و بیتوجهی به لبهی تیز و نابودکنندهی دروغپردازی و شایعهپراکنی نکتهی مغفول ماندهی این بخش است.
نقد استدلال پنجم: هردو امکان معرفیشده، برای طرف مقابل یعنی حکومت یک مزیت محسوب میشود. جریان رسانهای حکومتها میتواند به خاطر امکان ناشناس ماندن هویت عواملشان و قطع جریان اینترنت در شرایط اضطرار، اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.
یکی از انتقادات کتاب، ارائهی اطلاعت ناقص و در مواقعی نادرست در بخش مقدمه است. به نقل از نویسندگان، «بن علی» به مدت 20 سال بر تونس حکومت کرد و «حسنی مبارک» به مدت 30 سال در مصر پادشاه این کشور بود. دوران دیکتاتوری «قذافی» در لیبی 40 سال طول کشید (Howard & Hussain, 2013). درحالیکه، «حسنی مبارک»، رئیسجمهور مصر به مدت 30 سال در قدرت بود. همچنین رئیسجمهور «زینالعابدین بن علی» در تونس 23 سال و نه 20 سال پادشاهی کرد. سرهنگ «معمر قذافی» نیز 42 سال و نه 40 سال در لیبی حکومتی خودکامه را اداره میکرد.
نویسنده در پاراگرافهای ابتدایی فصل یک باید خوانندگان را با فرآیندِ مختلف تاریخی دموکراسی، انواع و شرایط آن آشنا کنند. مروری ادبی بر فرآیند دموکراسی در جوامع مختلف، ذهن مخاطب برای فهم شرایط ذکرشده و ارتباطش با دموکراتیزهشدن آماده کرده و ابهامات را برطرف میکند. سفری تاریخی و کوتاه با «ساموئل هانتیگتون»، دانشمند آمریکایی، بهعنوان راهنمای اولین موج دموکراتیزاسیون در اروپا، نقطهی شروع مناسبی خواهد بود. با انجام این کار، خوانندگان بهدرستی چگونگی آنچه در حال حاضر بهعنوان «چهارمین موج دموکراسی» در قرن 21 رخداده را درک خواهند کرد.
در گزارشی که توسط نشریهی اکونومیست (ژوئیه 2013) با موضوع «بهار عربی»، منتشر شد دموکراتیزاسیون را فرآیندی طولانیمدت دانسته که سالها و شاید چند دهه زمان ببرد. با این اوصاف این فرآیند در بسیاری از کشورهای عربی به نتیجه نرسیده و هنوز در حال پیشرفت است. ازاینرو نتیجهگیری مقطعی از فرآیند دموکراتیزهشدن و نسبت دادن آن به رسانههای دیجیتال، اقدامی عجولانه خواهد بود.
راهنمای مطالعه
کتاب «آیا چهارمین موج دموکراسی در راه است؟» در پنج فصل تهیهشده است. در فصل اول «مقدمهی کتاب» توضیحاتی مختصر دربارهی شرایط کشورهای عربی قبل از انقلاب ازنظر آزادیهای مدنی و امکانات ارتباطی آورده شده و تحولات سیاسی را «بهار عربی» یعنی همان مفهومی که بسیاری از مفسران بینالمللی آن را جنبشهای دموکراسی مردمی در حال وقوع میدانند، معرفی میکند. نویسنده همچنین، علت تحولات را امکان رسانههای دیجیتالی برای دسترسی بهتر معترضان و ارتباط بیشتر آنها دانسته و این سؤال را مطرح میکند «با تمام بیتجربگی و خامی، گروههای مردمی چگونه توانستند منسجم، هدفمند و هماهنگ عمل کنند؟» (مقدمه، صفحات ۳- ۱۵)
فصل دوم: نقش رهبران اعتراضات بررسی میشود. تأثیر دانش فنی گروههای کوچک برای برخی از اقدامات خلاقانه و همچنین بررسی موفقیتها، شکستها از ویژگیهای این فصل است. بهطورکلی، مرور تاریخی کوتاه از امکانات مختلف فناوری و فعالیتهای صورت گرفته در سالهای منتهی به انقلاب عربی، مطالب برجستهی این فصل است.(فصل دوم، صفحات ۱۷ -۴۵)
فصل سوم: کنکاش بیشتری دربارهی تاریخچهی رسانههای دیجیتالی و ارتباط آن با موضوع اعتراضات بود. همچنین تحولات و فعالیتهای مدنی در کشورهای عربی و حضور فعالین و نخبههای این حوزه در کنار نقش فنّاوری بهعنوان تسهیلکنندهی جریان اعتراضات مدنی بازبینی شدند. از منظر «هاوارد»، بهار عربی در اوایل سال ۲۰۱۱، موفقترین رویداد وابسته به رسانههای دیجیتالی بود که با حمایت عمومی همراه بود. البته به چنین ادعایی در بخش نقد پاسخ دادهشده؛ چراکه نویسنده با توجه بیشازاندازه به یک عامل و ابزار، نگاه جامع و فراگیر را در یک موضوع تقلیل داده است. علاوهبراین، تجزیهوتحلیل دادهها از منابع و محتوای رسانههای دیجیتال از سوی فعالان و شهروندان در زمان تحولات سیاسی، ویژگی دیگر این فصل بود. (فصل سوم، صفحات ۴۷ – ۶۷)
فصل چهارم: نوع عکسالعمل و پاسخ رژیمها را به اعتراضات بررسی میکند. دراینخصوص نوع استراتژی دولتهای خودکامه به رویکرد رسانههای دیجیتال موردتوجه بود. همچنین نوع پاسخها، تأثیراتشان و دلایل این تأثیرات بررسی شدند. بررسی عملکرد رژیم دربارهی قطع دسترسی به اینترنت و راهکارهای مهار معترضان در این فصل موردتوجه بود. (فصل چهارم، صفحات ۶۹ – ۸۷)
فصل پنجم: رسانهی الجزیره و نقش آن در ایجاد تغییرات سیاسی در منطقه، موضوع اصلی بود. ازنظر نویسنده راهبرد الجزیره در رسانههای اجتماعی، نهتنها جایگاهش را تنزل نداد بلکه در مقاطع مختلف توانست بهعنوان یک فعال سیاسی مؤثر نقش بسزایی در منطقه ایفا کند. خبرگزاری الجزیره، رسانههای اجتماعی و روزنامهنگاری دیجیتال مفاهیم کلیدی فصل پنجم است. (فصل پنجم، صفحات ۸۹ -۱۰۲)
فصل پایانی (نتیجهگیری): فصل پایانی فهرستی از نتایج بهدستآمده دربارهی نقش رسانههای دیجیتالی ارائه میدهد که در انقلابهای عربی تأثیرگذار بودند. در این فصل نتیجه میگیریم، در شرایط خاص به خاطر امکانات فنّاورانه رژیمها دوام خود را حفظ کردند. همچنین، به خاطر وجود عوامل کلیدی فناوریها مانند تلفن همراه منافع جنبشهای اجتماعی تا حدود زیادی تأمین شد. البته یافتهها و نتیجهگیریهای اصلی کتاب چندان شگفتآور به نظر نمیرسد، نگاهی به آناتومی ارتباطات در جریان انقلابها ویژگی اصلی این بخش هستند.( نتیجهگیری، صفحات ۱۰۳ – ۱۲۵)
لینک دانلود کتاب نفد شده: https://deepblue.lib.umich.edu/bitstream/handle/2027.42/117564/Democracy’s+Fourth+Wave.pdf?sequence=1
- Howard, p. N. (2007). World Information Access Project. Seattle: University of Washington.
- Howard, P. N., & Hussain, M. M. (2013). Democracy’s Fourth Wave? Digital Media and the Arab Spring. New York: Oxford University Press.
- Howard, P. N., & Malcolm , R. P. (2012). Social Media and Political Change:Capacity, Constraint, and Consequence. Journal of Communication, 2(62), 359 -362.
[1] Philip N. Howard
[2] Balliol College
[3] Computational propaganda
[4] https://erc.europa.eu/
[5] https://www.nsf.gov/index.jsp
[6] https://www.usip.org/
[7] https://www.intel.com/content/www/us/en/homepage.html