لیبرال دموکراسی نخ نما شده آمریکایی

امروز هرچند تعداد کشورهای دموکراتیک در حال افزایش است، اما رضایت شهروندان از «دموکراسی‌های موجود» در حال کاهش است(دلاپرتا،1397،ص.16). در این زمان، آنچه می‌تواند ماحصل کشورهای دموکراتیک باشد، جنبش‌های اعتراضی است. جنبشی از اقلیت مخالف دموکراسی، جنبشی از اقلیت مخالف با منتخب فرآیند دموکراتیک و جنبشی نیز پس از نبود اثربخشی و عملکرد خلاف وعده شکل می‌گیرد. همه این جنبش‌ها نتیجه فقدان اعتماد است.

لیبرال دموکراسی؛ نمایندگی و رأی اکثریت

شاید سخیف ترین نوع دموکراسی، دموکراسی  لیبرال باشد. در این نوع دموکراسی، نمایندگی و رأی اکثریت اولویت دارد(دلاپرتا،1397،ص.26). به هر حال انتخابات گزینه‌های محدودی را در اختیار افراد قرار می‌دهد، گزینه‌هایی که نیازمند حمایت مالی و تبلیغاتی هستند. همین نیازمندی است که انتخابات را گویی، به یک انتخابات دستکاری شده تبدیل می‌کند، چراکه پول و رسانه، دو عامل تعیین کننده در این بخش هستند. در این بین، عقیم سازی حقوق اقلیت که محصول دموکراسی لیبرال است. خود امری خطرناک است. چراکه هیچ فرض منطقی وجود ندارد که بر اساس آن اولویت‌ها و ترجیحات اکثریت را بیش‌تر عقلانی بدانیم(دلاپرتا،1397،ص.25).

دموکراسی لیبرالی؛ دموکراسی از جیب اکثریت و به کام اقلیت سیاستمدار

کاستلز معتقد است که پس از شکل‌گیری دموکراسی لیبرال، به کلی این مفهوم تغییر ماهیت می‌دهد و در صحنه عمل همه‌ چیز متمایز است. به قول او اساسا قرار بود دموکراسی محقق شود تا مردم آنچه بیشتر از حقوقی که دولت‌های اقتدارگرا، سلطنتی، پادشاهی و… به آنها می‌داد، طلب کنند. این بود که مردم قدرت را به دست گرفتند و به نهادی سپردند تا حقوقشان را محقق نماید. اما نمایندگانی که توسط مردم انتخاب شده بودند، خودشان تشکیل یک طبقه با منافع مشترک دادند و حالا یکی از وظایفشان، محافظت از اولیگارشیشان بود(کاستلز،1400،صص.21-22). کاستلز معتقد است که نتیجه یک دموکراسی لیبرال این خواهد بود که احزاب با استفاده از بازاریابی سیاسی، نظامی را به کمک مردم ایجاد می‌کنند که شامل مشارکت و مباحثه محدود اعضاست و مستقل از شهروندان عمل می‌کند. پس آن نیز این احزابند که پلیسی را می‌سازند و در انتظار معترضین قرار می‌دهند و همین می‌شود که دو سوم مردم جهان سیاستمداران را نماینده خود نمی‌دانند(کاستلز،1400،صص.23-24).

لیبرال دموکراسی؛ فرآیند مدرن برده‌داری بدون هیچ غل و زنجیری

برینگتون مور در خصوص این دموکراسی، یادآور می‌شود که دموکراسی برای دستیابی به سه هدف بوده است:

  1. محدود کردن قدرت حکام خودکامه
  2. نهادن قوانین و مقررات عقلایی و عادلانه به جای مقررات خودسرانه
  3. سهیم شدن طبقات پایین جامعه در تصمیم گیری ها(مور،1376،صص.40-53)

قدرت حاکمه سیال است. شاید برای بسیاری از مردم تفاوتی نمی‌کند که نهایتا قدرت از آن چه کسی یا گروهی خواهد بود، این بی‌تفاوتی تا آنجاست که به بهبود وضعیت آنان یا جلوگیری از بدتر شدن وضعیت مردم بیانجامد. در صورتی که مردم اثربخشی چندانی از منتخبین فرآیند دموکراتیک را مشاهده ننمایند یا بی‌اعتمادی عمیقی بین آنان و حاکمان ایجاد شود، آنگاه آنان عمیقا مایل به تغییر خواهند‌بود. حال آنکه اکنون گمان اینکه دموکراسی لیبرال بتواند قدرت را محدود کند، وجود ندارد. مردم می‌دانند پول و رسانه که عوامل تعیین کننده این بازی هستند، همه در اختیار اقلیت است و درواقع این اکثریت است که اسیر اقلیتی می‌شوند که مایلند مطابق میلشان، فردی انتخاب شود یا انتخاب نشود! زمانی که چنین اصلی زیر سوال برود، تضمینی برای هدف دوم یاد شده توسط مور وجود نخواهد داشت. و به این ترتیب است که اصل دوم نیز قربانی می‌شود. مضحک است با این حال بخواهیم تبیینی را نیز در خصوص هدف سوم یادآور شویم. چراکه دموکراسی تدوام گذشته برده‌داری است، آن هم بدون هیچ غل و زنجیری.

سه فرض اساسی دموکراسی در خصوص زندگی اجتماعی

یاشا مونک در کتاب مردم در برابر دموکراسی(The People versus Democracy) استدلال می‌کند که موفقیت و ثبات لیبرال دموکراسی بر اساس سه فرض در مورد زندگی اجتماعی است. فرض اول، شهروندان جهان بینی نسبتاً مشابهی داشته‌باشند. زیرا در جوامع متنوع نیز، رسانه‌های جریان اصلی بخشی از یک گفتگوی مشترک بر اساس حقایق مشترک بودند.

فرض دوم رشد اقتصادی مشترک و برابری اقتصادی نسبی بود. در بیشتر تاریخ جهان، اساساً رشد اقتصادی وجود نداشت. تنها از زمان آغاز انقلاب صنعتی رشد سرسام آور افزایش یافته است، به این معنی که مردم می‌توانند آرزوی(و انتظار) استانداردهای زندگی بالاتری داشته باشند.

فرض نهایی همگنی اجتماعی(Social homogeneity) بود. مونک استدلال می‌کند که دوره‌های لیبرال دموکراسی پایدار در سراسر جهان عمدتاً با جمعیت نسبتاً همگن مشخص می‌شود. به عنوان مثال، در اروپا، ظهور دموکراسی و شکستن امپراتوری ها – مانند امپراتوری چند زبانی اتریش-مجارستان – به طور جدایی ناپذیری با ناسیونالیسم گره خورده بود(Mounk,2019).

لیبرال دموکراسی رو به زوالِ آمریکایی

بعد از تمام آنچه در خصوص دموکراسی و لیبرال دموکراسی بیان شد، این نکته را باید یادآور شد، آمریکا مهد دموکراسی لیبرالی است. آنچه مونک و مور در خصوص دموکراسی بیان داشتند، تنها اصولی بوده‌اند که امروز جزء مبانی نظری و یادداشت‌هایی، چیزی از آنان باقی نمانده‌است. امروز مردم رسانه‌ها نقش بسزایی در تعیین مناسبات دارند و از همین رو نمی‌توان مدعی یک جریان اصلی شد که خللی در آن پیش نیاید، شد. اکنون خلاصی از بحران‌های اقتصادی تنها دلیل رغبت بسیاری برای دنبال کردن دموکراسی است، بسیاری که خود امروز اکثریت جامعه را نیز تشکیل نمی‌دهند! همچنین آنکه، همگنی اجتماعی امروز چندان ملموس نیست. به این ترتیب شاید توجیهی در خصوص ماجرای حمله به کنگره آمریکا وجود داشته باشد.


--- کاستلز، ایمانوئل(1400). گسیختگی؛ بحران لیبرال دموکراسی. (محمد رهبری: مترجم). تهران: اگر.
--- دلاپرتا، دوناتلا(1397). می‌توان دموکراسی را نجات داد؟ مشارکت، شورا و جنبش‌های اجتماعی. (سعید کشاورزی و علی روحانی: مترجمان). تهران: نشر ثالث.
--- مور، برینگتون(1376). ریشه‌های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی: نقش ارباب و دهقان در پیدایش جهان نو.(حسین بشیریه: مترجم). تهران: مرکز نشر دانشگاهی. Mounk, Yascha(2019). The People vs. Democracy:Why Our Freedom Is in Danger and How to Save It. Harvard Univ

جدیدترین ها

جنگ روسیه – اوکراین و نتایج آن بر جنگ...

مقدمه بیش از یک سال است که از جنگ روسیه و اوکراین میگذرد ، عواقب...

سیاسی | مرجعیت رسانه‌ای در ایران: چیستی، چرایی و...

گزارش مجمع ایرانی دفاع از حقیقت در موضوع "سیاسی"

 ایدئولوژی تضاد ایالات‌متحده در عرصه نظام بین‌الملل

در عرصه سیاست خارجی، تحلیل سیستمی زیر را از سیاست خارجی کشورها ارائه می‏دهم و...

احیای داعش و بحران‌سازی، تلاش مشترک آمریکا و رژیم...

امیر نظامی مقدم؛ دبیر اندیشکده راهبردی مقاومت دانشگاه امام صادق علیه السلام چکیده مجموعه ملاحظات استراتژیکی...

ایران و قفقاز؛ خاک_شیشه_استخوان

پدیدار شناسی سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز از نگاه نظریه رئالیسم تحولاتی که در...

بررسی جایگاه هویت ملی در راهبرد دفاع ‎همه ‎جانبه...

1. امنيت هستي‌شناختي نظريه امنيت هستي‌شناختي در روابط بين‌الملل برگرفته از نظريه وجود انساني آنتوني...

نگاشت های محبوب

نظرات

پاسخ دهید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

1 + دوازده =