اعتماد مفهومی کلیدی در سرمایه اجتماعی

اعتماد برای وجود سرمایه اجتماعی ضروری است(Coleman:1990). اکثر نویسندگان موافقند که اعتماد و قابل اعتماد بودن هسته اصلی سرمایه اجتماعی است(Paxton:2002). اعتماد اغلب به طور خاص در تعاریف سرمایه اجتماعی ذکر می شود، به عنوان مثال:«ارتباطات بین افراد – شبکه های اجتماعی و هنجارهای متقابل و اعتمادی که از آنها ناشی می‌شود»( Putnam:2000). برخی از نویسندگان حتی اعتماد را با سرمایه اجتماعی یکی می دانند، چنانکه فرانسیس فوکویاما چنین اعتقادی دارد(Fukuyama:1995,1997,2002). اعتماد برای هر شکلی از تعامل یا مبادله اجتماعی حیاتی است و قابل اعتماد بودن «زندگی اجتماعی را تسهیل می‌کند»( Cherti:2008).

اعتماد، مقدمه مشارکت و مبنای رفتار جمعی

اقدام جمعی مؤثر مستلزم سطوح بالایی از اعتماد و درک قابل اعتماد بودن است. اعتماد، حفظ روابط اجتماعی مسالمت آمیز و با ثبات را که مبنای رفتار جمعی و همکاری مولد است، ممکن می سازد(Newton:2001). تعامل و مبادله اجتماعی بدون اعتماد عملاً غیرممکن است و همه فعالیت های اقتصادی به سطحی از اعتماد نیاز دارند. بدون اعتماد، بازیگران این اطمینان را نخواهند داشت که دیگران انتظارات و تعهدات خود را انجام دهند و به این ترتیب بدون اعتماد، افراد تمایلی به مشارکت با دیگران ندارند.

اعتماد، مبتنی بر تجربه

اعتماد را می توان در درون روابط شخصی ایجاد کرد. اما ممکن است در خارج از روابط شخصی و بر اساس اجتماعی شدن و در چارچوب نهادهای هماهنگ کننده(coordinating institutions) نیز ایجاد شود(Nooteboom:2006). وقتی صحبت از قابل اعتماد بودن یک فرد می شود، به شهرت آنها، سابقه آنها در انجام تعهدات، منصف بودن و عدم استثمار آنها اشاره می‌کنیم. وقتی در مورد اعتماد دیگران صحبت می کنیم – نه یک شخص خاص – به هنجارها و درک مشترک اشاره می کنیم. با این حال، در هر دو مورد، ما نمی‌توانیم تأثیر تجربیات شخصی ناظر، یعنی زیست جهان(lifeworld) او را نادیده بگیریم.

اعتماد برآمده از انتخاب عقلانی و احساس وابستگی

از برخی دیدگاه‌های نظری، اعتماد را می‌توان پذیرش ریسک و آسیب‌پذیری مرتبط با اعمال دیگران و انتظار عدم سوءاستفاده دیگری از این آسیب‌پذیری دانست. این دیدگاه در رویکردهای انتخاب عقلانی(ration-choice) که تمایل دارند اعتماد را به عنوان یک احتمال و بنابراین یک محاسبه منطقی تلقی کنند، رایج است. همانطور که گامبتا (1988) بیان کرد:«وقتی می‌گوییم به کسی اعتماد داریم یا کسی قابل اعتماد است، به طور ضمنی به این معناست که احتمال انجام یک عمل مفید به اندازه کافی زیاد است به نوعی که بتوانیم همکاری با او را در نظر بگیریم»(Gambetta:1988). با این حال، عقلانیت تنها بخشی از تبیین اعتماد و امانتداری است، زیرا مردم بیش از آنچه که عقلاً مناسب است به دلیل احساس وابستگی اخلاقی اعتماد می‌کنند(Mansbridge:1999).

نهادها در شکل دهی اعتماد مؤثرند

نهادها می‌توانند نقش مهمی در درک اعتماد و قابل اعتماد بودن داشته باشند. نهادها از هر نوعی می‌توانند توسعه هنجارهای مشترک و درک شناختی مشترک را تسهیل کنند. که پایه و اساس قابلیت اعتماد(trustworthiness) و اعتماد را فراهم می کند. نهادها می‌توانند بسیاری از آسیب‌پذیری‌های درک شده را کاهش دهند و در درجه اعتماد ایجاد کنند. این ساختارهای نهادی به ایجاد و بازآفرینی هنجارها و درک مشترک کمک می کنند.

جمع‌بندی

اعتماد یک محاسبه و زمینه است که از نظر اجتماعی و فرهنگی بسیار مهم و اثرگذار دارد. با توجه به آنچه بیان شد می‌توان گفت:« اعتماد دارای عنصر بین الاذهانی و مبتنی بر تجربه ذهنی(subjective experience) است». از بحث بالا می‌توان نتیجه گرفت که اعتماد رابطه‌ای(relational) بخشی از رابطه است زیرا به ویژگی‌های خاص روابط اجتماعی مربوط می‌شود. با این حال، اعتماد اجتماعی-شناختی به ادراکات و باورهای کلی‌تری مربوط می‌شود که به افراد خاصی محدود نمی‌شود. قابل اعتماد بودن به اعتبار(reputation) در زمینه اعتماد رابطه‌ای و به هنجارها و درک مشترک(understandings) در زمینه اعتماد اجتماعی مربوط می شود.


- Coleman, J. S. (1990). Foundations of social theory. Harvard University Press.
- Paxton, P. (2002). Social Capital and Democracy: An Interdependent Relationship. American Sociological Review, 67(2), 254–277.
- Putnam, R. D. (2000). Bowling alone : the collapse and revival of American community. Simon & Schuster: p.19.
- Fukuyama, F. (1995). Trust : the social virtues and the creation of prosperity. Hamish Hamilton.
- Fukuyama, F. (1997). Social capital and the modern capitalist economy: Creating a high trust workplace. Stern Business Magazine, 4(1).
- Fukuyama, F. (2002). Social capital and development: The coming agenda. SAIS Review, 22(1), 23–37.
- Cherti, M. (2008). Paradoxes of Social Capital: A Multi-Generational Study of Moroccans in London. Amsterdam University Press.
- Newton, K. (2001). Trust, social capital, civil society, and democracy. International Political Science Review, 22(2), 201–214.
- Nooteboom, B. (2006). Social Capital, Institutions and Trust. CentER Discussion Paper, 2006–35.
- Gambetta, D. (1988). Trust: Making and Breaking Cooperative Relations (Vol. 52, Issue 4). Blackwell.
- Mansbridge, J. (1999). Altruistic trust. In M. E. Warren (Ed.), Democracy and Trust (pp. 290–309). Cambridge University Press cited in Patulny, R. V., & Lind Haase Svendsen, G. (2007). Exploring the social capital grid: bonding, bridging, qualitative, quantitative. International Journal of Sociology and Social Policy, 27(1/2), 32–51.

جدیدترین ها

جنگ روسیه – اوکراین و نتایج آن بر جنگ...

مقدمه بیش از یک سال است که از جنگ روسیه و اوکراین میگذرد ، عواقب...

سیاسی | مرجعیت رسانه‌ای در ایران: چیستی، چرایی و...

گزارش مجمع ایرانی دفاع از حقیقت در موضوع "سیاسی"

 ایدئولوژی تضاد ایالات‌متحده در عرصه نظام بین‌الملل

در عرصه سیاست خارجی، تحلیل سیستمی زیر را از سیاست خارجی کشورها ارائه می‏دهم و...

احیای داعش و بحران‌سازی، تلاش مشترک آمریکا و رژیم...

امیر نظامی مقدم؛ دبیر اندیشکده راهبردی مقاومت دانشگاه امام صادق علیه السلام چکیده مجموعه ملاحظات استراتژیکی...

ایران و قفقاز؛ خاک_شیشه_استخوان

پدیدار شناسی سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز از نگاه نظریه رئالیسم تحولاتی که در...

بررسی جایگاه هویت ملی در راهبرد دفاع ‎همه ‎جانبه...

1. امنيت هستي‌شناختي نظريه امنيت هستي‌شناختي در روابط بين‌الملل برگرفته از نظريه وجود انساني آنتوني...

نگاشت های محبوب

نظرات

  1. مطالب قابل استفاده و تخصصی بود. هرچند جا داشت از طول و تفسیری بیشتری هم برخودار میبود.

  2. سایت خوبی و نوشته هم خوبه. اگر بشه مصداق عینی بیشتری هم گفته بشه به نظر بهتر هم باشه

پاسخ دادن به نگار لغو پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

20 − یازده =