یادی از ژنرال سلیمانی: ابرقهرمانی در نبرد با جاهلیت افراطی

اولین سالگرد ترور ژنرال سلیمانی فرصتی را فراهم می آورد تا علاوه بر ذکر و یاد این مرد، از ماهیت اقدامات جنایت کارانه غرب و مجموعه ای از سوابق آن­ها یادی کنیم و اینکه تا چه حد ایران و منطقه به شکارگاه اصلی امپریالیسم غربی پس از دوره استعمار تبدیل شده اند. همچنین یادآوری نقش مسلّم موساد در قتل هدفمند دانشمند برجسته هسته ای ایران، محسن فخری زاده در ۲۷ نوامبر نیز ضروری است. اگرچه بیشتر مردم جهان، سال ۲۰۲۰ را با بیماری همه گیر COVID-19 تداعی می کنند، اما برای ایرانیان علیرغم بسیاری پیشنهادات بشردوستانه بین المللی، این سال عمدتا بدلیل این اقدامات تروریستی دولتی به یاد خواهد ماند اگر چه به دلیل تحریم های ایالات متّحده، آسیبهای ناشی از کرونا اوضاع را وخیم تر کرده است.

دونالد ترامپ بی شرمانه، نقش خود را در ترتیب این اقدام و سپس ادعای اعتبار برای قتل ژنرال سلیمانی درست بعد از ورود این رهبر سیاسی خردمند یا فرمانده نظامی به بغداد به دعوت نخست وزیر عراق برای آغاز مذاکره با عربستان سعودی به منظور کاهش تنش های منطقه ای، کتمان نکرد. همانطور که گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور اعدام­های غیرقضایی و خودسرانه، اگنس کالیمارد، در گزارش رسمی خود مختص این واقعه، تصریح کرد که استفاده از سلاح های بدون سرنشین برای از بین بردن رهبر عالی رتبه یک کشور، بدون ارائه کوچکترین شواهدی مبنی بر وجود تهدید حمله به مراکز دیپلماتیک آمریکا، عبور از خط قرمز بود. وی این اقدام را نه تنها نقض قوانین بین المللی حقوق بشر، بلکه مهم تر از آن “یک اقدام جنگی” خواند که ممنوعیت اصلی منشور سازمان ملل متحد یعنی منع استفاده از اشکال تهاجمی نیروی بین المللی را نقض کرد.

در تفکر به زندگی و قتل ژنرال سلیمانی درسهای دیگری نیز وجود دارند که باید آموخت. یک درس برای آمریکایی ها این است که بدانند گره زدن نقش آنها در خاورمیانه به اولویت های اسرائیل تا چه حد عواقب منفی برای منافع ملی آنها در منطقه در بر دارد و همچنین اعتبار بین المللی آن­ها را لکه دار می کند. بزرگترین دستاورد ژنرال سلیمانی این است که او بانفوذترین رهبر ضد داعش در مبارزه با جاهلیت افراطی در منطقه بود، که به دنبال تلاشهای قبلی او برای شکست طالبان در افغانستان صورت پذیرفت. در واقع، تنها تهدید واقعی منافع امنیتی قانونی آمریکا از طرف داعش و القاعده سابق بود. در این دیدگاه، در نظر گرفتن ایران به عنوان دشمن شماره یک، برداشت نادرست از منافع ایالات متحده بود. چنین رفتارهای نادرست همچنین به توجیه خطاهای سیاسی فاجعه بار قبلی کمک می کند، که هیچ کدام بدتر از حمله و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ نیست، اقدامی پرهزینه، غیرقانونی و خود شکنانه که توسط اسرائیل بشدت مورد تشویق واقع شد. اگر منافع ایالات متحده در خاورمیانه عاری از چنین تحریفاتی ارزیابی می شد، مدتها پیش به خاطر خود، روابط با ایران را عادی می کرد.

من معتقدم که اوباما این را درک کرد و ماهرانه تلاش کرد تا از مدار سیاسی شکل گرفته در تل آویو و ریاض خارج شود. این تغییر جهت موجب خشم رهبری اسرائیل شد به حدی که ریاست جمهوری ترامپ، علی رغم بی مسئولیتی کلی بین المللی آن، با شور و اشتیاق پذیرفته شد. آنچه اوباما سعی کرد انجام دهد رفع اضطراب درباره برنامه هسته ای ایران در ازای پایان دادن به تحریم ها بود. این ابتکار در توافقنامه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که به اتفاق آرا مورد حمایت اعضای دائم شورای امنیت به علاوه آلمان در سال ۲۰۱۵ بود، رسمیت یافت و به طور گسترده ای به عنوان دستاورد برای صلح در منطقه شناخته شد. در آن زمان نکته جالب توجه برای من این بود که ایران در حالی که زرادخانه سلاح های هسته ای اسرائیل را نادیده گرفته است، مایل است نتیجه ای را بپذیرد که مانع برنامه هسته ای آنها است. با این وجود، برای اسرائیل و عربستان سعودی برجام به عنوان خیانت تلقی می شد. ترامپ با رد توافق ۲۰۱۵، در سال ۲۰۱۸ تجدید پیمان کرد و همچنین موجب لغو دستاورد مهم دیپلماتیک اوباما شد تا در وطن، تعهد به سیاست خارجی “اول آمریکا” را که انترناسیونالیسم را در همه اشکال خود رد می کند نشان دهد. انصراف ترامپ از توافق نامه تغییرات آب و هوایی پاریس به دلایل فرا-ملی گرایانه ی مشابه، پیام ناخوشایندی را به جهان مخابره کرد.

ما شگفت­ زده ایم که آیا با ریاست جمهوری بایدن، رویکرد اوباما بازسازی می شود یا خیر، و اگر چنین است، ضمن تلاش برای ارزیابی هرچه بیشتر حامیان اسرائیل، با چه روشی و با چه تلاشی می توان دیپلماسی سازگار با ایران را تعادل بخشید. یک آزمون اولیه برای بایدن این خواهد بود كه آیا بایدن اصرار دارد كه مشاركت آمریكا در برجام را با خواسته ای مبنی بر انصراف ایران از دیپلماسی منطقه ای خود در كشورهایی مانند سوریه، یمن و لبنان، پیوند دهد. پذیرش چنین همراهی ناشایستی تحت هر شرایطی از طرف ایران بعید به نظر می رسد. این نوع معامله نامعقول، احتمالاً تلخی  ماندگار نسبت به ایالات متحده را با توجه به قتل هدفمند شخصی که محبوب مردم ایران است و احتمالاً به عنوان یک رهبر سیاسی در نظر گرفته می شد، القا می کند، کسی که از نظر اهمیت نسبت به رهبر اول جامعه در رتبه دوم قرار داشت. اگر بایدن واقعاً خواهان رابطه جدیدی با ایران و منطقه باشد، با عذرخواهی شروع می کند.

جدیدترین ها

جنگ روسیه – اوکراین و نتایج آن بر جنگ...

مقدمه بیش از یک سال است که از جنگ روسیه و اوکراین میگذرد ، عواقب...

 ایدئولوژی تضاد ایالات‌متحده در عرصه نظام بین‌الملل

در عرصه سیاست خارجی، تحلیل سیستمی زیر را از سیاست خارجی کشورها ارائه می‏دهم و...

احیای داعش و بحران‌سازی، تلاش مشترک آمریکا و رژیم...

امیر نظامی مقدم؛ دبیر اندیشکده راهبردی مقاومت دانشگاه امام صادق علیه السلام چکیده مجموعه ملاحظات استراتژیکی...

ایران و قفقاز؛ خاک_شیشه_استخوان

پدیدار شناسی سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز از نگاه نظریه رئالیسم تحولاتی که در...

بررسی جایگاه هویت ملی در راهبرد دفاع ‎همه ‎جانبه...

1. امنيت هستي‌شناختي نظريه امنيت هستي‌شناختي در روابط بين‌الملل برگرفته از نظريه وجود انساني آنتوني...

اتحاد در قاره سیاه

بررسی فرصت‌های همکاری جمهوری اسلامی و فدراسیون روسیه در قاره آفریقا ایران و آفریقا داستانی...

نگاشت های محبوب

نظرات

پاسخ دهید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

8 + هفده =