مقدمه
ایده آنارشیسم مبتنی بر وضعیت آنارشی(Anarchy) است. آنارشی واژهای یونانی است که از an به معنی “بدون” و arkhos به معنای “رهبر” و “حاکم” تشکیل شده است. احتمال دیگری نیز وجود دارد که جزء دوم واژه از arkhi به معنی رئیس و فرمانده آمده باشد. به هر ترتیب آنارشی بر حالت عدم وجود حاکم، رهبر و رئیس دلالت دارد.[1] آنارشیسم بر مبنای همین مفهوم بسط یافته است. به طور کلی آنارشیسم مخالف هرگونه سلطه بر انسان است؛ سلطه انسان بر انسان، سلطه طبیعت بر انسان، سلطه مفاهیم و ساختارهای ذهنی و اعتباری و سلطه متافیزیک و عناصر فرامادی بر شئون فردی و اجتماعی زندگی انسان. بر همین اساس آنارشیسم با هر شیء عینی و ذهنی که موجب سلطه، سلسله مراتب و برتری نسبت به انسان میشود دشمن است. از منظر آنارشیسم اقتدار مشروع وجود ندارد. یعنی هیچ ارادهای فوق اراده انسان قرار نمیگیرد و حق اعمال قدرت بر او را ندارد. به همین دلیل است که آنارشیسم با اساس دولت تعارض بنیادین دارد. هیچ یک از صفات انسانی نیست که سبب برتری و سلطه بر دیگران شود؛ لذا آنارشیسم با نژادپرستی، ملیت گرایی، جنسیت گرایی و هر برتری اخلاقی معارض است. از طرفی نهادهای اجتماعی نیز حق تسلط بر انسان را ندارند؛ حتی اگر وجود آنها برای انسانها بدیهی باشد. پول، مالکیت، طبقه اجتماعی، مناصب رسمی و… از این قبیل اند. حتی هیچ قدرت ماورایی نیز حق اعمال قدرت و تفوق بر انسان را ندارد. بدین ترتیب بندگی خداوند و دینداری نیز از نظر آنارشیسم مردود است.
امروزه آنارشیسم با شتاب فزایندهای در حال گسترش است و پای آن به منطقه غرب آسیا نیز باز شده است. به طوری که رد پای آن را میتوان در جنبشهای اجتماعی کشورهای منطقه از جمله انقلاب مصر دید. با توجه به مختصاتی که آنارشیسم دارد در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت دینی چالشهایی جدی ایجاد میکند. همچنین آنارشیسم بنیادهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی را به چالش میکشد.
این نوشته با رویکردی توصیفی و تحلیلی به بررسی این چالشها برای دولت و جامعه در جمهوری اسلامی ایران میپردازد.
نظام خانواده
خانواده از کهنترین نهادهای اجتماعی است که پیشینه آن به قدمت جامعه است. خانواده اولین نهادی است که فرد در تعامل با آن قرار گرفته و برای ورود به جامعه ارزشها و تعالیم بنیادین را میآموزد.[2]
در اسلام نهاد خانواده به عنوان کانون انسانسازی و جامعه پردازی از اهمیت ویژهای برخوردار است. اسلام برای هر یک از نقشها در خانواده از جمله، پدر، مادر، فرزند، زن و شوهر و سالمندان حقوق و تکالیفی معین کرده است و روابط بین آنها را بر اساس نظام ولایی انتظام بخشیده است. در خانواده پدر و شوهر از نوع خاصی از ولایت و اقتدار برخوردار است و در مواردی امر او مطاع است.[3] همچنین مبنای احترام و احسان در خانواده مدنظر اسلام ساری و جاری است که نوعی از سلسله مراتب اخلاقی را ایجاد میکند. لذا طبق ضوابط و شرایطی خانواده دارای سلسله مراتب است و در آن عنصر ولایت و اطاعت وجود دارد.
در فرهنگ اصیل ایرانی نیز خانواده جایگاه محوری دارد و در درون خانواده هنجارهایی مبتنی بر سلسله مراتب موجود است. در خانواده ایرانی پدر در راس قرار دارد و احترام او واجب است. همچنین از اقتدار لازم برای امر و نهی به زن و فرزندان برخوردار است. همچنین اقتدار مادر بر فرزندان و فرزند ارشد و فرزندان بزرگتر بر کوچکترها از هنجارهای خانواده در فرهنگ ایرانی است.
بنا بر این هم بر اساس آموزههای اسلامی و هم بر اساس سنت و فرهنگ ایرانی، خانواده بر اساس سلسله مراتب شکل میگیرد و جایگاههای مختلف و نابرابر در آن موجود است. نظام تربیتی و جامعه اسلامی- ایرانی نیز بر همین مبنا نضج یافته است.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت اسلامی که در قلمرو فرهنگ ایرانی تحقق یافته است، میراث دار هردوی این سنت هاست و مبنای خانواده در آن نیز بر اساس سلسله مراتب اخلافی، سنتی و دینی است. لذا از این جهت با ایده آنارشیسم که مخالف هرنوع سلسله مراتب است در تعارض بنیادی قرار دارد.
آنارشیسم و خانواده ایرانی-اسلامی
خانواده ایرانی- اسلامی به هر روی دارای سلسله مراتب است. احترام و ادب کوچکترها نسبت به بزرگترها، احترام به جایگاه پیران و سالمندان، احترام به پدر و مادر، اطاعت از پدر، جایگاه برادر بزرگتر و… همه نمودهایی از این سلسله مراتب است. فرآیند تربیت فرزندان نیز در طی این سلسله مراتب صورت میگیرد. فرزندان از ابتدا هنجارهای خانواده را میآموزند و احترام و اطاعت نسبت به جایگاه خود را تمرین میکنند. بدین ترتیب از دل این خانواده فرد به جامعه راه پیدا میکند.
آنارشیسم این سلسله مراتب را، مانند سایر سلسله مراتبها، به چالش میکشد. از منظر آنارشیسم هیچ جایگاه ویژهای برای پدر در خانواده متصور نیست و دلیلی برای تبعیت از او وحتی احترام به او وجود ندارد. بزرگتری و کوچکتری معنا و مفهومی ندارد و تفاوتی میان بزرگتر و کوچکتر در جایگاه و احترام نیست. بدین ترتیب همه نقشها در خانواده از جایگاه یکسانی برخوردارند و هیچ کس مطیع دیگری نیست و هیچ جایگاهی در حد ذاتش محترم به حساب نمیآید.
آنارشیسم یکی از مفاهیم بنیادین فرهنگ ایرانی را نشانه رفته است. مفهوم “بزرگتری” مفهومی است که از دیرباز مصادیق مهمی در جامعه ایرانی داشته است؛ بزرگتر و ریش سفید خانواده و خاندان، بزرگان محله، بزرگان بازار، بزرگان دین، بزرگان شهر و دیار و… . در وضعیت آنارشی، هیچ بزرگتری وجود ندارد، همه در وضعیت یکسان به سر میبرند و اساسا بنای احترام و ادب در جامعه ایرانی که تا حد زیادی بر این مفهوم بنا نهاده شده است رو به زوال و نابودی میگذارد.
از طرف دیگر آنارشیسم یک مفهوم مهم دینی را نیز هدف حمله قرار میدهد و آن مفهوم “ولایت” است. در محل بحث ما، ولایت پدر بر فرزندان و ولایت شوهر بر همسر از پایههای نظام خانواده در اسلام است که در وضعیت آنارشی مطرود و مردود است.
بدین ترتیب آنارشیسم بنیادهای خانواده ایرانی-اسلامی، که برآمده از فرهنگ اصیل ایرانی و تعالیم اسلام است، و جامعه تشکیل یافته از این واحد را مورد حمله و چالش قرار میدهد.
برای درک بهتر اثر آنارشیسم بر خانواده، خوب است نگاهی به یکی از کتاب های آموزشی آنارشیسم برای کودکان بیندازیم. از این رهگذر بهتر می توان خانواده را در وضعیت آنارشی تصور نمود و آن را با وضع موجود و وضع مطلوب خانواده ایرانی-اسلامی نسبت سنجی کرد.
کتاب “قانون برای شکستن است”[4]، کتابی است که روش های زندگی آنارشیک را به کودکان می آموزد. در این کتاب، و امثال آن، می توان دید که آنارشی هرگونه نظم و هنجار را، که از خارج و در طی سلسله مراتب به فرد تحمیل شود، بر نمی تابد. به عنوان مثال لزومی ندارد که کودک شب ها بخوابد و صبح بیدار شود، حمام کردن یا تمیزی لباس و نظافت ضروری نیست، کودک مجبور نیست رفتار پدر و مادر خود را تقلید کند و نباید مثل هیچ کس دیگری باشد. در این فضا، تبعیت از والدین یا هنجارهای خانوادگی و فرهنگی مورد حمله است و از همان کودکی به فرد می آموزد که هیچ سلسه مراتبی را ما فوق خود نپذیرد و کاملا به خود و فکر خود متکی باشد. در ادامه بخش هایی از این کتاب به عنوان شاهد مثال مطالب بیان شده آمده است.
“قانون برای شکستن است”، راهنمایی برای زیرپاگذاشتن ساختارها است؛ چرا که هیچ قاعده ای برای رفتار بد وجود ندارد.
آنارشی مخالف قاعده است. راه های زیادی برای تحقق آنارشی وجود دارد.
شبیه هیچ کس نباش، خودت باش! (دلیلی برای تبعیت از پوشش مرسوم وجود ندارد.)
دیگر هیچ وقت به حمام نرو! (حمام رفتن و نظافت یک هنجار بیرونی است و تبعیت از آن لزومی ندارد.)
کیک برای شام! (لزومی ندارد از الگوی غذایی خاصی تبعیت کنی!)
هر کس از تو خواست کاری را انجام دهی، ابتدا بپرس چرا؟! ( تبعیت معنایی ندارد، چه از والدین و چه دیگران)
نتیجه گیری
آنارشیسم سلسله مراتب را از بین میبرد؛ سلسله مراتبهایی که اساس خانواده را در اسلام و فرهنگ ایرانی تشکیل میدهند. اساس احترام، اساس اطاعت و اساس تربیت در خانواده در وضعیت آنارشی فرو میریزد. به کوتاه سخن میتوان گفت، در وضعیت آنارشی خانواده ایرانی-اسلامی نابود میشود و خانواده به آن مفهومی که آن را میشناسیم دیگر وجود خارجی نخواهد داشت. با از بین رفتن خانواده نظامات دیگر نیز در جامعه اسلامی-ایرانی با چالش مواجه خواهد شد، چراکه بسیاری از تعالیم از جمله ادب و احترام از خانواده به جامعه تسری پیدا میکند. در یک کلام میتوان گفت، با نابودی خانواده ایرانی-اسلامی، فرهنگ ایرانی- اسلامی از بین خواهد رفت.
جامعه ایرانی اکنون رو به سوی وضعیت آنارشی دارد هرچند تحقق کامل آنارشیسم در آن متصور نباشد، اما به هر میزان که جامعه به آن سو حرکت کند، به همان میزان چالشهای ذکر شده گریبانگیر جامعه خواهد شد. پس باید از اکنون به فکر مواجهه با امواج خروشان آنارشیسم بود که منطقه را تحت تأثیر خود قرار داده و جمهوری اسلامی ایران نیز از آن مصون نخواهد بود.
[1] Eckstein, A. M. (Invalid Date).Anarchy. Encyclopedia Britannica. https: //www.britannica.com/topic/anarchy
[2] Giddens, Anthony; Sutton, Philip W. (2017): Essential concepts in sociology. Second edition. Cambridge: Polity Press.
[3] https: //fa.wikishia.net/view/قوامیت_مردان_بر_زنان
[4] Seven, J. and Christy, J., 2012. A rule is to break. San Francisco: Manic D Press.
[5] Ward, Colin (2004): Anarchism. A very short introduction / Colin Ward. Oxford: Oxford University Press (Very short introductions, 116).