برکناری عمران خان، نخست وزیر پاکستان، که به ادعای او یک تغییر رژیم سازماندهی شده توسط ایالات متحده بود تا او را به خاطر سیاست خارجی مستقل خود مجازات کند، بسیاری از ناظران را متعجب کرده است. البته مقامات ائتلاف اصرار دارند که این یک روند سیاسی کاملاً داخلی و مربوط به قانون اساسی بوده است نه اقدامی سازماندهی شده از جانب ایالات متحده. کمپین تحریک انصاف پاکستان (PTI) حزبی که سابقاً حاکم بود، به رهبری نخست وزیر سابق، عمران خان و بمنظور بیاعتبار کردن این تحول، الهام بخش برخی از بزرگترین تجمعات در تاریخ پاکستان بوده است، اما توسط مخالفان آن به عنوان یک تحریک تقریباً خیانت آمیز برای خشونت در نظر گرفته میشود.
همه چیز در این کشور که از نظر ژئواستراتژیک در چهارراه آسیای مرکزی، جنوبی و غربی قرار دارد بسیار متشنج است. نور علم خان، مخالف حزب تحریک انصاف به همراه اعضای حزب مردم پاکستان (PPP) هفته گذشته در یک ضیافت افطاری در یک هتل خصوصی، فردی را که از آنها انتقاد کرده بود، کتک زدند. به دنبال آن اعضای حزب تحریک انصاف روز شنبه به مخالفان سیاسی خود در مجلس استانی پنجاب حمله کردند و سپس پسر شهباز شریف را به عنوان وزیر جدید منطقه انتخاب کردند. شخصیتهای بزرگ سیاسی، از وقوع خشونت و اعتراض سراسری بسیار ابراز نگرانی کردهاند.
ایران به عنوان یک کشور همسایه از نزدیک شاهد وقوع این رویدادهای پویا است و باید برای طیف وسیعی از سناریوهایی که ممکن است به وقوع بپیوندد، آماده باشد. پاکستان سابقه حکومت نظامی دارد و این احتمال وجود دارد که در صورت ادامه بدتر شدن وضعیت امنیت داخلی، دوباره حکومت نظامی تکرار شود.
PTI همچنین به دریافت غیرقانونی کمکهای مالی خارجی متهم شده است که این اتهام در صورت حکم دادگاه، ممکن است منجر به ممنوعیت آن شود. با توجه به حمایت گستردهای که از این حزب میشود، ممنوعیت آن احتمالاً به ناآرامیهای هر چه گستردهتر دامن خواهد زد و در نتیجه ارتش وارد عمل میشود. شایان ذکر است که این تظاهرات تنها در حمایت از نخست وزیر سابق نیست، بلکه علیه آمریکا است، زیرا عمران خان مدعی است که آمریکا باعث سرنگونی او شده است.
جامعه پاکستان به دلیل نارضایتی مردم از بدرفتاری تاریخی شریک قدیمی کشورشان، آمریکا، همواره رویکرد ضدآمریکایی بسیار قوی داشته است، که زمانی که نخست وزیر سابق مرتباً این موضوع را در سخنرانیهای متعدد خود مطرح میکرد، این احساسات ضد آمریکایی تشدید میشد. بنابراین میتوان گفت که بیثباتی سیاسی در پاکستان تا حدودی ناشی از مخالفت شدید جامعه با مداخله ادعایی ایالات متحده در دموکراسی آنهاست که این تجمعات را به بزرگترین تجمعات ضد آمریکایی در جهان در حال حاضر تبدیل میکند.
مقامات ائتلاف جدید نمیتوانند روابط آشفته کشورشان را با ایالات متحده ترمیم کنند، همانطور که نخست وزیر شریف در سخنرانی تحلیف خود ابراز کرد پاکستان به دلیل بعد ایدئولوژیک جنبش اعتراضی جاری، کانون جهانی ضدآمریکایی باقی میماند. ایالات متحده نمیتواند مقاصد رهبر جدید را به دلیل حمایت از کشوری که اجازه میدهد چنین جریان ضدآمریکایی مانند آتش در جامعه گسترش یابد، به ویژه در آستانه انتخابات میان دوره ای پاییز، برآورده سازد، زیرا جمهوری خواهان میتوانند از این امر علیه دموکراتها استفاده کنند.
با توجه به پویاییهای سیاسی داخلی و بینالمللی موجود، میتوان ارزیابی کرد که مقامات ائتلاف جدید دلایلی برای تلاش در کنترل اوضاع در اسرع وقت دارند، از جمله از طریق ممنوعیت بالقوه PTI ، حتی اگر این امر سهواً باعث تحریک بسیار جدی ناآرامی در سراسر کشور که در نهایت برای مدیریت آن نیازمند مداخله نظامی است، شود. دولتهای نظامی قبلی پاکستان همگی قاطعانه طرفدار آمریکا بودند، و اگر این دولت جدید هم اینطور باشد، میتواند نگرانیهای جدی برای ایران ایجاد کند.
مکتب فکری طرفدار ایالات متحده در نهادهای نظامی-اطلاعاتی با نفوذ این کشور ممکن است از نظر ایدئولوژیک تمایل داشته باشد که اقدام موازنه اورآسیایی دولت خود را به ایالات متحده نزدیکتر کند، به دلیل نگرانی از اینکه این کشور در سالهای اخیر بیش از حد به روسیه نزدیک شده است. ایران باید این وضعیت را به دقت زیر نظر داشته باشد.
به ویژه، در حالی که مدیرکل روابط عمومی بینسرویس(ISPR، سرویس مطبوعاتی نیروهای مسلح پاکستان) این موضوع را رد کرد که ایالات متحده هرگز از کشورش نخواسته است که تا پیش از خروج از افغانستان میزبان پایگاههای نظامی باشد، جیک سالیوان با این وجود به چنین گفتگوهایی در تابستان گذشته اشاره کرد و گفت که بحثهای سازندهای در کانالهای نظامی، اطلاعاتی، دیپلماتیک با پاکستان در مورد آینده تواناییهای آمریکا انجام داده است تا اطمینان حاصل شود که افغانستان دیگر هرگز به پایگاهی تبدیل نمیشود که از آن القاعده، داعش یا هر یک از گروههای تروریستی دیگر بتوانند به ایالات متحده حمله کنند.
این تصور که پاکستان در حال تنظیم مجدد اقدام موازنه اوراسیا خود در جهتی دوستانه با ایالات متحده است، نگرانیهایی را مبنی بر اینکه شاید این امر باعث شود منافع ملی پاکستان در ایران و افغانستان، با منافع آمریکا همسو شود، برانگیخته است.
به عنوان مثال، روابط با افغانستانی که تحت کنترل طالبان است، به دلیل حمایت آن گروه از سازمان تحریک طالبان پاکستان (TTP) که توسط اسلام آباد به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود، پیچیده است. علاوه بر این، طالبان خط دیورند را به عنوان مرز بین المللی بین افغانستان و پاکستان به رسمیت نمیشناسند. آنها همچنین به حصارکشی این مرز توسط پاکستان اعتراض دارند. افزایش تنشهای طالبان و پاکستان ممکن است به نفع آمریکا باشد، چرا که آمریکا با طالبان مخالف است.
یک سناریو درمورد احداث پایگاه نظامی آمریکا در پاکستان این است که در صورت بدتر شدن تنشهای بین طالبان و پاکستان، آمریکا از پاکستان حمایت کند. لازم به ذکر است که پاکستان روز شنبه در واکنش به کشته شدن هفت سرباز پاکستانی توسط تروریستها در روز پنجشنبه، موشکی را از طریق مرز علیه سازمان تحریک طالبان پاکستان (TTP)شلیک کرد. این میتواند نشاندهنده آغاز عملیاتهای جدیتر ضد تروریستی پاکستان در افغانستان باشد که ممکن است ایالات متحده از آن حمایت کند. از آنجا که تنش و جنگ بین افغانستان و پاکستان به نفع آمریکا است، ایران بهتر است در نظر بگیرد که چگونه میتواند به طور مؤثر منافع خود را در این سناریو تضمین کند.
سناریوی دیگر مربوط به جمهوری اسلامی این است که روابط این کشور با پاکستان در آینده به هر دلیلی بدتر شود. دلایل احتمالی این است که اگر سیاستمداران ایران به این نتیجه برسند که روابط ایران با همسایگان خود تحت نفوذ ایالات متحده قرار گرفته است، (با یا بدون تسلط نظامی یا سناریوهای پایگاه های ایالات متحده)، بسادگی این روابط را محدودتر میکنند. اسلام آباد احتمالاً تهران را به مداخله در زمینه بحران سیاسی جاری خود متهم میکند. و یا موضوع فوق حساس بلوچ بار دیگر در خط مقدم روابط آنها قرار میگیرد. ایران و پاکستان پیش از این یکدیگر را به حمایت از شبه نظامیان بلوچ در آن سوی مرز متهم کرده بودند.
ایران و پاکستان تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهند که این سناریو اجرایی شود زیرا میتواند باعث ایجاد رویدادهای متوالی شود که به آنها آسیب برساند. این به نفع پاکستان است که به هیچ وجه به دنبال کمک ایالات متحده نباشد.
از این گذشته، هر دوی این کشورها شرکای نزدیک با چین هستند که 60 میلیارد دلار به کریدور اقتصادی چین و پاکستان، پروژه شاخص طرح کمربند و جاده، و طبق گزارشها بیش از 400 میلیارد دلار نیز به ایران متعهد شد، این تعهدات در طول ربع قرن آینده به عنوان بخشی از پیمان همکاری استراتژیک 25 ساله آنها که بهار گذشته توافق شد، میباشند.
این به نفع ایران، پاکستان، چین و کل جامعه چند قطبی است که به تدریج اقتصادهای خود را از طریق طرح کمربند و جاده ادغام کنند تا دیدگاه استراتژیک بزرگ پکن برای ایجاد جامعهای با سرنوشت مشترک برای بشریت را پیش ببرند. مهم نیست که مکتب فکری طرفدار ایالات متحده در تشکیلات پاکستان چقدر گرایش ایدئولوژیک داشته باشند.
در صورتی که ادغام اقتصاد این کشورها از طریق طرح کمربند و جاده از نظر سیاسی غیرقابل دوام شود، ایران باید به برقراری ارتباط با چین از طریق افغانستان و آسیای میانه تکیه کند.
صمیمانه امیدواریم که مشکلات پاکستان در اسرع وقت به شیوه ای کاملاً مسالمت آمیز حل و فصل شود و تنظیم مجدد بالقوه اقدام موازنه اورآسیایی این کشور در جهت آمریکا افراطی نباشد و به هیچ گونه سوء ظن منطقهای در مورد نیات اسلام آباد منجر نشود.