انتخابات در هر کشور یکی از اساسی ترین عرصههای مشارکت سیاسی برای مردم به حساب میآید. هرچند شاید برخی اعتقاد داشته باشند که انتخابات گرایشات محافظه کاری را تحکیم کرده و به طور اساسی زمینه تغییرات و اصلاحات عمیق را فراهم نمیکند. چنانکه میخلز از افرادی که چنین اعتقاداتی دارند، عنوان میدارد که انتخاب یک عده برای سپردن حاکمیت به دیگران، استدلال دقیقی ندارد و این یعنی واگذاری حاکمیت و این امر قدرت انتخاب کنندگان را در برابر انتخاب شدگان از بین میبرد.
فارغ از نظری که در خصوص انتخابات یادآور شدیم. برخی نیز معتقدند که انتخابات به جهت تعیین حکومت گران، تعیین سیاست های کلی نظام و اعطاء یا سلب مشروعیت از قدرت عمومی یعنی دولت، میتواند موثر باشد. هرچند این احتمال وجود دارد که گاهی محصول یک انتخابات میتواند دولتی دیکتاتوری و مستبد گونه باشد و گاهی نیز میتواند با فاصله گرفتن از ماهیت خود به یک امر تشریفاتی تبدیل شود. لیکن انتخابات به هر جهت یک عرصه اساسی است که حتی در صورت تشریفاتی بودنش، وجودش لازم دانسته شده است.[1]
از آنجایی که نویسنده با فرضیه تاثیر بسزای انتخابات بر زندگی مردم این یادداشت را نگاشته است. پژوهش حاضر در جهت بررسی « نقش انتخابات بر شکلگیری ذهنیتهای عمومی و تاثیر بر کنشهای آینده»، انجام شده است. که در ادامه به بررسی یافته های این تحقیق خواهیم پرداخت.
انتخابات از عوامل موثر بر ثبات سیاسی
یکی از شاخص های اصلی تامین امنیت ملی، ثبات سیاسی است. در امنیت، مکاتب مختلفی وجود دارد که هرکدام از حیث تعریف مرجع امنیت متفاوت به نظر میآیند. چنانکه در مکتب انگلیس، ولز و کپنهاگ به ترتیب دولت و فرد، فرد و مردم(به نوعی تاکید بر امنیت انسانی دارد) و نهایتا مکتب کپنهاگ با تاکید بر غیر امنیتی سازی(Desecuritization)، دولت و اجتماع را به عنوان مرجع امنیت معرفی کرده است. گذشته از کشورهای در حال توسعه و رژیم های نامشروع سیاسی که مرجع امنیت را رژیم های سیاسی خود قرار داده اند.[1] در مجموع میتوان بیان داشت که به صورت اجمالی و با اندکی اغماض بتوان گفت «مردم» مهمترین مرجع امنیت در هر نظام سیاسی به حساب می آیند. وقتی مردم را به عنوان مرجع امنیت در نظر بگیریم باید در نظر داشته باشیم، که امنیت قرار است در خدمت اینان باشد و قرار است به رفع تهدیداتی که متوجه این بخش است بپردازیم.
بنابراین از آنجایی که انتخابات به طور مستقیم معرض انتخاب مردمی است، میتوان گفت که از عواملی است که میتواند بر ثبات سیاسی مردم تاثیر گذار باشد. گذشته از آن، چنانکه انتخابات پنجره ای برای تغییر حاکمان سیاسی است واین حاکمان نقش بسزایی در اقتصاد و معیشت مردم، رابطه اجتماعی آنان، خدمات ارائه شده به آنان و همچنین امنیت آنان دارند، انتخابات میتواند ثبات سیاسی را ایجاد و یا حفظ و همچنین نابود و یا متزلزل نماید.
نقش بی بدیل نظام ترجیحات در کنش افراد
بوردیو در مدلی، شکل گیری سبک های زندگی را اینگونه تشریح مینماید که شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید عادتوارهای برای شخص منجر میشود که این عادتواره خود در برگیرنده نظامی عملی و نظامی شامل ادراکات و شناخت ها میگردد. که نهایتا این دو نظام یادشده عامل شکل گیری یک سبک زندگی میشوند.[2] اگر بخواهیم به شکلی ساده نظام ترجیحات را توضیح دهیم، در واقع نظام ترجیحات همان نظام اداراکات و شناخت هایی میشود که بوردیو از آن یاد کرد.
زمانی که شخص قرار باشد عملی را انجام دهد، بایستی انگیزه و محرکی برای انجام آن عمل را داشته باشد. انگیزه ای که تنها صورت نظری و ذهنی دارد و فقط ناشی از شناخت انسان از محیط پیرامونش میشود. یعنی شخص ابتدا دادههایی را به عنوان داده اولیه از محیط پیرامون خود شامل محیط فیزیکی، دوستان و آشنایان، حوادث و رخدادها از طریق مشاهده اولیه و آنی یا به صورت مجازی و شفاهی دریافت میکند. پس از دریافت این داده ها، شخص تحلیل هایی را متاثر از نظام ترجیحات خود انجام میدهد و در نهایت تصمیم میگیرد چه واکنشی را انجام دهد. باید در نظر داشت که حتی «انفعال» خود نیز واکنشی زایده این نظام ترجیحات است. بنابراین محرک اصلی در هر کنشی، نظام ترجیحات است.[3]
تبلیغات انتخاباتی و انفجار اطلاعاتی مخاطبین
در هنگامه هر انتخاباتی، تبلیغات فراوانی در قالب های مختلف مکتوب و مصور از سوی هر کدام از نامزدها تولید و در اختیار مخاطبین قرار میگیرد. این تبلیغات خود دو نوع: 1. تبلیغات سلبی و 2. تبلیغات ایجابی را در برمیگیرند. در نوع اول، تبلیغات در برگیرنده مسائلی برای تخریب، افشاگری، تهاجم گفتمانی و ایجاد دیگری با سایر نمایندگان است. و همچنین در نوع دوم این تبلیغات، نامزدها سعی میکنند با برجسته سازی توانمندی های خود و استفاده از تکنیک های اقناع مخاطب، مردم را ترغیب به انتخاب خودشان کنند.[4]
در فرآیندی یادآور شدیم، با در نطر گرفتن چندین نامزد با گفتمان های متفاوت و متضاد میتوان اینگونه اظهار داشت که مخاطبین مادام در معرض حجم بسیار فراوانی از تبلیغات قرار دارند. این حجم از تبلیغات میتواند مخاطبینش را با مشکلات بسیاری که منجر به سردرگمی و حتی انفعال میشود وادارد.[5]
عوامل موثر در انتخاب نامزدها توسط مخاطبین
عوامل متعددی وجود دارد که باعث میشود یک مخاطب به یک نامزد انتخاباتی روی آورد، اگر بخواهیم به صورت خلاصه وار بیان نماییم، این عوامل میتوانند عبارت باشند از:
- رغبت به شخصی که گمان میشود پیروز انتخابات است. همیشه مخاطب مایل است از شخض قدرتمند حمایت نماید؛
- دیدگاه های سیاسی میتواند یکی از عللی باشد که شخص را به نامزد با گفتمان نزدیک تر جلب نماید؛
- ترس از انتخاب شدن نامزد های دیگر میتواند از علل جذب به یک نامزد خاص باشد؛
- تعریف منفعت مشترک مخاطبین میان خود و یکی از نامزدهای انتخاباتی؛
اگرچه غیر از موارد یادشده میتوان عوامل دیگری را نیز یادشد، اما در دست بندی کلی، به صورت عمومی دلایل ممکن در ذیل یکی از این چهار مورد قرار خواهدگرفت.
کنش های انتخاباتی و تاثیر شناختی آنان بر کنشگران
بی شک تمایل و رغبت مخاطبین به نامزدها باعث میشود آنها متاثر از تمایلاتی که دارند کنشهایی را نیز انجام دهند. کنشهایی در حمایت از نامزدی که به عنوان نامزد مطلوب خود انتخاب کرده اند. افراد معمولا برای آنکه خواسته شان محقق شود، اصرار زیادی را بر روی انتخاب های خود دارند. این اصرار تاحدی است که منجر میشود تا افراد گاهی حتی با علم به آنکه کنششان ناصحیح است ولی برای عینیت یافتن گزینه شان، کارهای خطایی را باعث میشوند. این کنش ها قطعا با تغییر نظام ترجیحاتش ممکن میشود. نظامی که تغییر آن منجر میشود فرد کنشهای آینده اش نیز متاثر از نظام ترجیحات شکل گرفته اش در انتخابات باشد.
برای مثال برخی افراد در خلال انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 در ایران، از شخصی به نام میرحسین موسوی حمایت میکنند. هرچند موسوی در خلال انتخابات شکست نسبتا سنگینی میخورد، ولی برای آنکه بر خواسته خود پافشاری نماید، نهاد انتخابات در ایران را زیر سوال میبرد و در آن شبه ایجاد میکند، نهادی که خود او تا پیش از این برای پیروز شدن در آن به عنوان نامزد انتخاباتی شرکت میکند. نتیجتا برخی از افراد متاثر از اظهارات نماینده مطلوبشان و از آنجا که نظام ترجیحات آنها سوی میرحسین قرارگرفته است، به تبع، مشروعیت انتخابات را زیر سوال میبرند و در همین خصوص اقدام به رفتارهای خشن و غیر منطقی نیز میزنند. شاید به طور کلی بتوان دلایلی که این امر منجر میشود، اینگونه برشمرد که:
- دخالت کنشگران خارجی و عمل کردن به عنوان مویدی همسو با نطام ترجیحات؛
- تمایل به پیروزی در افراد و تبعیت از نطام ترجیحاتشان؛
- ترس از شکست و تمایل همیشگی به پیروزی فرد مطلوب؛
- اظهارات خلاف واقع خود نامزدها و شکل گیری تلقیات برای مخاطبین؛
- افزایش تضادهای گفتمانی میان مخاطبین و فرد یا افراد منتخب و شدت گرفتن این تضادها؛
ادارکات و تاثیرگذاری در آینده
همانطور که در بخش های قبل یادآور شدیم، کنش هر فرد متاثر از شناخت اوست، شناختی که فرد متاثر از نظام ترجیحاتش به دست میآورد، شاید با اندکی تامل بتوان گفت محرک همهی کنشهای آینده اوست. بنابراین انتخابات نقش بسزایی در همه کنشهای آینده یک شخص میتواند داشته باشد، حتی اگر گمان رود انتخاب غذا نیز تحت تاثیر این نظام ترجیحات نیست، حرف دقیق و درستی نیست. چراکه نمیتوان اظهارنظر دقیقی در این خصوص داشت.
نتیجه گیری
اگر مروری بر آنچه گفته شد را داشته باشیم، پی خواهیم برد روند یاد شده بیش از آنکه اجتماعی باشد، روندی فردی است و شاید با این وجود نتوان اظهار داشت که ذهنیت عمومی شکل میگیرد، لیکن باید خاطر نشان کرد این تک تک افراد هستند که ذهنیت عمومی را شکل میدهند، لذا زمانی که فردی نظام ترجیحاتی برایش شکل گرفته باشد، به سرعت تحت تاثیر اتاق پژواک(Echo chamber) و پدیده هم نوایی قرار میگیرد و در قالب اجتماع هایی ذهنیت های عمومی را شکل میدهند. و اینگونه میتوان روایتی را در این قالب ذکر کرد. و یادآور شد که انتخاب هم بر شکل گیری ذهنیت عمومی و هم بر کنشهای آینده افراد تاثیرگذار است.
[1] انتخابات، ثبات سیاسی و امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران، میرقاسم بنی هاشمی، 1396، تهران: انتشارات مطالعات راهبردی.
[2] Bourdieu, Pieere (1984), “Distinction: A Social Critique of the judgement of taste”, Routledge.
[3] تلاشی برای تغییر نظام ترجیحات عمومی، منتشر شده در سایت: https://Icdt.ir/fa (منتشر شده در 22می 2021)
[4] Political marketing:principles and applications,Lees_Marshment,Jennifer:2009.
[5] Why you should quit the news, Mark Manson: https://markmanson.net/ :11 Sep 2009.