احتمال ناآرامی در ایالات متحده، به ویژه ناآرامی های گسترده، بسیار کم است. انتخابات، علی رغم حضور بی سابقه مردم در اوج یک بیماری همه گیر، با اختلالات بسیار کمی برگزار شد. بنظر من، این نشانه خوبی است.
بیشتر نگرانی ها از این بابت است که دولت ترامپ هنوز نتیجه انتخابات را نپذیرفته است. با اینکه این کاملاً در چارچوب حق قانونی دولت است که نتایج انتخابات را قبل از تصویب آرا توسط ایالت ها، به چالش بکشد، اما حقیقتاً هیچ شواهدی از تقلب گسترده (یا حتی محدود) وجود ندارد. برخی از آراء به دلیل “بی نظمی” دور انداخته می شوند، اما این تقریباً در هر انتخاباتی اتفاق می افتد و معمولاً آنقدر مهم نیست که بتواند نتیجه را تغییر دهد (فلوریدا در طول انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ یک استثنا بود). در کل، من پیش بینی می کنم این چالش های قانونی به جایی نرسد.
نکته اصلی این است که در آینده نزدیک چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر این چالش های قانونی با شکست مواجه شود، آیا ترامپ، اعضای دولت وی و افراد باقیمانده در حزب او نتایج انتخابات و برنده شدن بایدن را خواهند پذیرفت؟ امیدوارم (و احتمال می دهم) که آنها چنین خواهند کرد. در واقع، بر اساس آنچه من خوانده و شنیده ام، به نظر می رسد ترامپ در حقیقت ممکن است از فرصت سخنرانی مراسم تحلیف استفاده کند و اعلام کند که در سال ۲۰۲۴ دوباره کاندید خواهد شد (که طبق قانون اساسی مجاز به انجام این کار است). در صورت موفقیت (که بعید است، با توجه به اینکه من معتقدم اعضای اصلی حزب جمهوری خواه نمی خواهند وی دوباره نامزد شود)، او دومین رئیس جمهور آمریکا خواهد بود که برای دو دوره غیر متوالی خدمت می کند (دیگری گروور کلیولند بود) .
به طور کلی، این انتخابات یک همه پرسی برپایه ایده ی “اول آمریکا” بود. با کسب ۷۰ میلیون رأی توسط ترامپ، غیرممکن است که بگوییم طرح “اول آمریکا” رد شد. با این حال، پیروزی جو بایدن همچنان چشمگیر است. وی بیش از ۵ میلیون رای بیشتر از ترامپ به دست آورد. حاشیه پیروزی بایدن در الکترال کالج همانند ترامپ در سال ۲۰۱۶ خواهد بود. از همه مهمتر اینکه، بایدن پیروزی خود در الکترال کالج را با تامین ایالتها از طریق حواشی قانع کننده، تضمین خواهد کرد (برخلاف پیروزی ترامپ در میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا در سال ۲۰۱۶). بنابراین اکنون که انتخابات، “اول آمریکا” را به عنوان یك ایده، كاملاً رد نكرد، بایدن باید آن را به عنوان یك حکم قاطع برای ادامه کار خود در نظر بگیرد.
آنچه برای بایدن بسیار مهم خواهد بود این است که تشخیص دهد ترامپ نماینده چیزی است که باراک اوباما را نیز به قدرت رسانده است: عدم رضایت از روند کلی سیاست خارجی ایالات متحده که آمریکا پس از جنگ سرد دنبال کرد. ایالات متحده سیاستی را اتخاذ کرد که برتری جهانی در پی داشته باشد: سلطه نظامی همراه با پیگیری سیاست های اقتصادی “اجماع واشنگتن” (یعنی تجارت آزاد و انتقال سرمایه). بسیاری از آمریکایی ها تصور می کنند که این سیاست ها ما را به سمت “جنگ های بی پایان” عراق و افغانستان سوق داده و در “بحران مالی جهانی”۲۰۰۸ – ۲۰۰۷ نقش دارند. نارضایتی از هر دو نتیجه همان چیزی است که باعث شد آمریکایی ها به سیاست “اصلاح و امید” ارائه شده توسط اوباما یا سیاست “اول آمریکا” ارائه شده توسط ترامپ رأی دهند (لازم به ذکر است که اوباما و ترامپ هر دو هیلاری کلینتون را که همسرش رئیس جمهور این کشور بود و در زمان وی ایالات متحده برای اولین بار اجرای سیاست برتری جهانی را آغاز کرد، شکست دادند).