چکیده
از زمان تشکیل حکومت پادشاهی در عراق توسط ملک فیصل اول در دهه 20 میلادی تا امروز جامعه عراق دچار تغییرات زیادی شده است؛ به گونهای که هم اکنون عراق از یک نظام قبیلهای که صدهها با آن روبرو بوده درحال گذار به جامعه مدنی میباشد. باتوجه به این تغییر، وضعیت زنان عراقی نیز از آن دوران تا به امروز دچار تحولات زیادی شده است که ما در این یادداشت به دنبال آن هستیم تا با بررسی وضعیت زنان عراقی در این یکصده به این سوال پاسخ دهیم که وضعیت زنان عراقی از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی و تشکیل پادشاهی ملک فیصل تا امروز با چه تغییراتی روبرو بوده است؟
مقدمه
زنان معمولا نیمی از جمعیت یک جامعه را تشکیل میدهند و به همیندلیل بررسی وضعیت آنان در یک جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. زن در جامعه عراقی در یکصده اخیر با فراز و نشیب و تحولات بسیار زیادی روبرو بوده است و نقش جامعه روز عراق، تحولات و تغییرات دولتها بسیار بر زندگی آن اثرگذار بوده است. در این نوشته ما به دنبال آن هستیم تا به بیان گزارشی از چگونگی وضعیت زنان و ظهور وبروز آن در جامعه عراق از زمان حکومت پادشاهی تا سال 2003 بپردازیم.
حکومت پادشاهی عراق
با اشغال عراق در سال 1917 توسط بریتانیا و پس از انقلاب 1920(تشرین) مردم عراق، یک حکومت به ظاهر مستقل توسط بریتانیا و بوسیله فیصل فرزند شریف حسین در عراق ایجاد شد که این حکومت تا سال 1958 بوسیله ملک بن غازی و ملک فیصل دوم ادامه پیدا کرد و درنهایت توسط کودتای عبدالکریم قاسم از بین رفت.
در دوران حکومت پادشاهی عراق بریتانیا تلاش میکرد تا بوسیله حمایت از قبایل و نظام فئودالی ، جامعه سنتی را که با منافع او همراه بود، حفظ کند و بدین طریق مانع از ورود تفکرات اصلاحطلبانه و منتقدانه نسبت به وضع موجود شود. شاید یکی از دلایلی که باعث شد تا کماکان فرهنگ قبیله گرایی را با شدت وضعف در نقاط مختلف عراق مشاهده کنیم، حرکت کند به سمت جامعه مدنی در دوران نظام پادشاهی به دلیل دخالت عناصر انگلیسی بود.
با وجود دخالت و ممانعت انگلیس از ورود تفکرات اصلاح طلبانه، اما با توجه به مواجهه این کشور با غرب به خصوص پس از جنگ جهانی اول و ورود تفکرات اصلاح طلبانه اندیشمندان عربی مانند قاسم امین و محمد عبده به عراق (به خصوص در حوزه زنان) زمینههای رشد و گسترش تفکرات اینچنینی درمیان مردم این کشور به خصوص مردم شهرنشین آن ایجاد و گسترش یافت.
در این موقعیت، وضعیت زن عراقی باتوجه به محل اسکان آن(شهر یا روستا) کمی متفاوت بود. به دلیل آنکه تفکرات اصلاح طلبانه ابتدا وارد شهرها میشد و رگههای قبیلهگرایی به دلیل حاکمیت بیشتر دولت برمردم در شهر کمتر از روستا یا قبایل بود، حرکت جامعه به سمت جامعه مدنی با رشد بالاتری نسبت به روستا انجام میشده است. با این وجود اما همچنان ویژگیهای نظام قبیلهای برای زن عراقی وجود داشت. از جمله این ویژگیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ضدیت عمومی نسبت به تحصیل یا اشتغال زنان، فقدان حقوق زنان در امور مختلف، پذیرش فرهنگ عمومی مبنی بر قانونی بودن کشتن زنان براساس قوانین قتل ناموسی، جداسازی مردان از زنان در حوزه خصوصی و عمومی و نداشتن حق اختیار و انتخاب زن.
حتی باتوجه به این ویژگیها، حضور زنان در جامعه از سال 1921 تا 1958 با رشد همراه بوده است. به عنوان مثال میتوان به افزایش تعداد مدارس ابتدایی دخترانه از 3عدد به 45 عدد و افزایش تعداد ثبتنامیهای این مدارس از 462 به 7046 و یا ظهور انجمنهای مختلف زنان در عرصه اجتماع اشاره کرد.
حضور زنان در عرصه سیاسی نیز با روی کار آمدن حزب کمونیسم قدرت گرفت چرا که تا پیش از آن احزاب عراقی جایگاهی را برای زنان در عرصه سیاست قائل نبودند. اما با روی کار آمدن این حزب، به دلیل در نظرگرفتن نقش « حمایت از مادری» برای زنان، حضور و ظهور آنها را در عرصه سیاست سبب گردیدند.
انقلاب 1958 و کودتای عبدالکریم قاسم
عبدالکریم قاسم که از افسران ارشد نظام پادشاهی بود با کودتایی در 14 ژوئیه 1958 به قدرت رسید. او دارای عقاید چپ گرایانه بود. با مبنای فمنیستی، دوران عبدالکریم قاسم را میشود یکی از دورههای خوب برای زنان عراقی دانست چرا که وی در این دوران با ایجاد قوانینی که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد تلاش کرد تا شرایط را برای زنان تغییر دهد.
در رژیم عبدالکریم قاسم به شدت قدرت قبایل، طوایف و فئودال ها به چالش کشیده شد و فئودالیسمی که در دوران پادشاهی بوجود آمده بود تضعیف شد. در نتیجه آن تلاش شد تا هویت شهروندی جایگزین هویت فرقهای، قبیلهای ، مذهبی یا قومی گردد که همین عامل سبب گردید تا ظهور و بروز زنان در جامعه عراق افزایش پیدا کند.
بی شک دوران عبدالکریم قاسم را میتوان بهترین دوران برای زندگی زنان تا آن زمان تصور کرد چرا که عبدالکریم بلافاصله پس از روی کارآمدن در دولت خود با تصویب قانون احوال شخصیه در سال 1959 تلاش کرد تا تغییری اساسی در حقوق زنان در جامعه ایجاد کند. با توجه به این قانون که مبنای اساسی آن را میتوان در برابری حقوق زن و مرد دانست، مبنایی که تاقبل از آن براساس مبانی اسلامی و قبیلهای که در تاروپود فرهنگ مردم عراق تنیده بود [1]به شکل دیگری اجرایی میگردید.
جدای از ماهیت ضددینی تغییرات انجام شده توسط قاسم، این قانون خواهان ایجاد تحولاتی در جامعه عراق بود که بعضا مسبوق به سابقه نبوده است. به عنوان مثال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تعیین حداقل سن 18سال برای ازدواج(چه مرد و چه زن) (البته طبق تبصره این قانون امکان ازدواج برای افراد بالای 15سال با ذکر تبصرههایی امکان پذیر بود.)
- عقد نکاح نباید به اجبار منعقد میشد( این قاعده با توجه به ساختار قبیلهای آن زمان بعضا مورد پذیرش قرار نمیگرفت)
- تعدد زوجات تنها با اجازه دادگاه امکان پذیر بود.
- حق حضانت فرزند تا 10 سالگی (با شرایطی تا 15سالگی) برعهده مادر قرار داشت.
- و…
قاسم با درپیش گرفتن و محور قرار دادن بحث آزادی زنان، اتحادیه دفاع از حقوق زنان عراق را تاسیس کرد که این اتحادیه 78 مرکز سواد آموزی، 111 مرکز آموزش خیاطی، تعدادی کلینیک سیار جهت کمک به زنان روستایی را ایجاد کرد. سیاست بهادادن به زنان و آزادی آنها در دوران قاسم پا به عرصه سیاست نیز نهاد و رئیس اتحادیه دفاع از حقوق زنان به عنوان اولین وزیر زن در جهان عرب در این دوران پا به کابینه گذاشت. در سال 1959 نازیه دلیمی[2] به عنوان وزیر شهرداریهای عراق منصوب گردید.
زنان در حکومت بعثی
حکومت عبدالکریم قاسم سرانجام در سال 1963 بوسیله کودتای اعضای حزب بعث، سرنگون شد. حکومت بعثیها، حکومتی پر از حادثه برای مردم عراق بوده است. کودتا، جنگ، اشغال، تحریم ، قتل خاطرهای است که این مردم از این دوران با خود به همراه دارند. حکومت بعثیها را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد؛ اول، دوران برادران عارف و دوم، دوران حسن البکر و دوران صدام حسین که دوران صدام حسین را نیز میتوان به سه دوره قبل از جنگ ایران، جنگ ایران ، و دوران تحریم تقسیم کرد.
در دوران حکومت برادران عارف (عبدالسلام و عبدالرحمن) تلاش شد تا وابستگیهای قبیلهای در آن تقویت شود و به همین دلیل آزادی زنان نیز در آن کاهش یافت.
دوران حسن البکر و صدام حسین را همانطور که اشاره شد به سه بخش میتوان تقسیم کرد:
دوران پیش از جنگ ایران و عراق: در این دوران سیاست اجتماعی دولت، جایگزینی مقررات قبیلهای با مقررات دولتی بود. در این راستا تلاش شد تا با تشکیل سازمان عمومی زنان عراق(GFIW) تمامی انجمن های زنان را در دستگاه دولتی جذب نمایند. در این دوران همچنین رژیم با ایجاد کمپینی علیه بی سوادی تمامی افراد بین 15 تا 45سال را ملزم به سواد آموزی کرد که در نتیجه آن سطح سواد زنان به طور جدی افزایش یافت و در نتیجه آن میزان شکاف سواد میان زنان و مردان کاهش یافت. این افزایش به گونهای بود که ثبت نام زنان برای دریافت آموزشهای دوره ابتدایی از 29.4 درصد تا 37.4 درصد، آموزش متوسطه از 24.7درصد تا 29.6درصد و دانشگاهها و موسسات فنی از 22.6درصد به 31درصد با رشد همراه شده بود.(وزارت برنامه ریزی عراق، سازمان مرکزی آمار، 1978، ص206)
همچنین لازم به ذکر است که در این دوران میزان افزایش نیروی کار زنان در تمام بخشهای اقتصادی از 7000نفر در سال 1968 به 20000نفر درسال 1976 افزایش یافت. در بین سال های 1972تا 1977 نیز تعداد کارکنان زن در دولت از 12.4درصد به 15.4 درصد افزایش یافت. لازم به ذکر است که در راستای حمایت از زنان رژیم بعث با وضع قوانین کار فرصتهای حمایتی و مزایای ازادی را برای زنان کارمند و کارگر اعمال کرد.
دوران جنگ ایران و عراق: در این دوران باتوجه به کاهش تعداد مردان حاضر در عرصه اقتصادی به خاطر شرایط جنگی که طی آن افراد زیادی در میدان های جنگ حضور داشتند و تعدادی نیز کشته یا زخمی میشدند تعداد زنان در عرصه اقتصادی برحسب ضرورت افزایش پیدا کرد و بدین طریق زنان علاوه بر وظایف روزمره خود بعضا به دلیل شرایط خاص مجبور بودند که وارد عرصه اقتصادی گردند.
همچنین رژیم با اختصاص دادن زمین و مسکن رایگان به زنان بیوه سربازان کشته شده در جنگ تلاش کرد تا در جهت بهبود وضعیت آنها حرکت کند. اما این نکته نیز قابل چشمپوشی نیست که رژیم بعثی به هیچ وجه ملایمتی در برابر هرگونه اعتراض علیه خود نشان نمیداد و در این مسیر بین زن و مرد تفاوتی قائل نبود و چه بسا به جهت دستگیر کردن مردان از زنان و خانواده آنها استفاده های مختلف غیراخلاقی را نیز انجام میداد.
دوران تحریم عراق: پس از حمله ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا به عراق در سال 1991 که در پی حمله عراق به کویت انجام شد علاوه بر تخریب زیرساختهای این کشور یک رژیم تحریمی علیه آن توسط سازمان ملل متحد به اجرا درآمد که تا چندین سال حتی با ایجاد نظام نفت در برابر غذا برای مردم عراق حاصلی جز رنج و درد نداشت.
در این دوران به دلیل شرایط نامساعد کشور، سیاست دولت به سمت احیای سنتهای قبیلهای حرکت کرد که در این راستا مجددا جایگاه زنان عراقی با خطراتی همراه شد که از جمله آن میتوان به افزایش میزان قتلهای ناموسی به 4000 عدد در بین سالهای 1990 تا 2003 اشاره کرد.
در دوران تحریم، حمایتهای پزشکی به دلیل کاهش دارو و تجهیزات پزشکی از زنان عراقی کاهش مییابد به گونه ای که میزان مرگ و میر زنان در دوران بارداری و زایمان سه برابر شد و تغذیه نامناسب سبب افزایش کم خونی در بین زنان و تولد فرزندان کم وزن شد. میزان امید به زندگی درمیان زنان عراق، این زمان از 65.2 سال به 60.8 سال کاهش یافت.
در زمینه آموزش نیز باوجود اینکه قبل از تحریمها عراق یکی از قویترین نظامهای آموزشی را دارا بود اما پس از آن دچار رکود و زوال شد به گونهای که طبق گزارش یونسکو در سال 1990 ، 31درصد از دختران به مدرسه نمیرفتند و نرخ بیسوادی زنان در مدت ده ساله بین 1985تا 1995 از 8درصد به 45 درصد افزایش پیدا کرد.
در زمینه اقتصادی نیز تحریمها علاوه بر ایجاد فشار سنگین اقتصادی بر مردم سبب شد تا زنان عراقی به خصوص زنان بیوه، برای گذران زندگی یا به فروش اقلام و وسایل قیمتی خود اقدام کنند ویا به تکدیگری و کارهای دیگر روی بیاورند.
نتیجهگیری
با توجه به آنچه در این مطلب به آن اشاره شد هرچه دولتها در این جامعه، به سمت برقراری مجدد نظام قبیلهای و سنتی حرکت میکردند مانند دوره حکومت پادشاهی، دوره اول حکومت بعث و دوران تحریمها، میزان حضور و شرکت زنان در امور مختلف آموزشی، بهداشتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز کاهش مییافت و هرچه دولتها به سمت از بین بردن خطوط قبیلهگرایی در جامعه به نفع وابستگی بیشتر مردم به دولت حرکت میکردند میزان ظهور و بروز زنان در جامعه عراقی افزایش پیدا میکرده است.
همچنین لازم به ذکر است که جنگ و تحریم نیز دو مولفه اصلی در میزان بهرهمندی زنان از خدمات اجتماعی، بهداشتی و آموزشی بوده است. به عنوان مثال با اعلام جنگ و تحریم بین المللی علیه عراق در سال 1991 وضعیت زنان در جامعه به شدت دچار مشکل شد.
--- Nadje Al-Ali,Reconstructing Gender: Iraqi Women between dictatorship war, sanctions and occupation
--- al-Assaf,S.I.,&Jawad,S.N.(2013).Al-Marah Al-Iraqiyyah bayna Al-Iḥtilal Al-Amriki wa Mabda Al-Tadakhkhul Al-Insani. Amman: Jinan Al-Jinan
--- Ismael, J. S. (1980). Social Policy and Social Change: The case of Iraq. Arab Studies Quarterly, 2(3), 235–248.
--- Zubaida, S. (2003, February 5). The Rise and Fall of Civil Society in Iraq. Retrieved March 30, 2007, from Open Security: www.opendemocracy.net/conflict-iraqwarquestions/ article_953.jsp
--- Tareq Y.Ismael and Jacqueline S.Ismael, Iraq in the twenty first century; Regime change and the making of a failed state.
--- https://www.alterinter.org/?Iraqi-Women-under-Saddam
--- مرتضی اکبری، 1399، تاریخ سیاسی عراق از 1920 تا 2003 میلادی باتکیه بر عصر صدام حسین و حزب بعث
[1] در اینجا حق یا باطل بودن این عقیده مدنظر نویسنده نمیباشد
[2] Naziha Dulaimi
بسیار عالی
لطفا از این قسم مطالب بیشتر منتشر بفرمایید