مقدمه
شیلینگ معتقد است که پیدایش جوامع مصرفی با ظهور فرهنگ جوانانه مدرن و قایل شدن مزیت فرهنگی برای جوانی همراه بوده است. که البته جوانان تاکید بیشتر بر بدن را به دنبال خود آورده اند.(اسمیت، رایلی،۱۳۹۴: ۴۸۱) از این رو در ابتدا به عنوان مقدمه چیستی زیبایی را بیان کرده در ادامه عوامل فهم زیبایی در جامعه و درانتها تاثیر جوامع مصرفی و قرابتهای آن را با بدن مدرن بیان کردهایم.
زیبایی چیست؟
سه نظریه درباره زیبایی وجود دارد:
- نظریه یکم، زیبایی عبارت است از یک نمود عینی که موردپسند ذهن و خوشایند باشد و ذهن آدمی هیچ نقشی جز منعکس ساختن آن ندارد.
- نظریه دوم، زیبایی عبارت است از درک و دریافت ذهنی از پدیده های عینی که اگر آدمی از چنین ذهنی برخوردار نباشد زیبایی هم وجود ندارد.
- نظریه سوم دو قطبی بودن زیبایی است که زیبایی را پدیده ای وابسته به دو قطب درون ذات و برون ذات میدانند.
جمعی از متفکران نظریه یکم را انتخاب کرده اند و ذهن آدمی را در دریافت زیبایی مانند آینه ای میدانند که کاری جز منعکس ساختن نمودی که رویاروی آن قرار گرفته است ندارد. گروهی از متفکران درست در نقطه مقابل ایستاده و میگویند: زیبایی فقط در دورن ماست و برون ذات ما نه زشت است و نه زیبا(جعفری، ۱۳۹۰: ۲۰۱) پذیرفتن قول دوم یا سوم به نظر درستتر است. چرا که بابررسی زمانی یا مکانی میتوان به این نتیجه رسید شی یا امری که در زمانی یا مکانی زیبا به نظر مردم میآمده است در زمان و مکان دیگر زیبا که نبوده بلکه حس تنفر و انزجار مردم را برانگیخته است. اما ممکن است گفته شود که ممکن است واقعیت در بیرون موجود است و این واقعیت در زمان و مکانهای مختلف متفاوت است. درباره این اشکال باید بیان داشت که اولا در این صورت دیگر یک نمود عینی نداشته بلکه باید واقعیتِ زیبایی متکثر باشد. دوما واقعیتهای زیبایی در یک مکان هم باید امکان تغییر و تحول داشته باشند. که این دو امر بسیار دور از ذهن است. البته در این نوشتار چه با مبنای قول دوم و سوم چه با مبنای قول اول ما به مشکل نمیخوریم[1] هرچند که درصورت پذیرش قول دو یا سه کار راحتتری خواهیم داشت. در این نوشتار در پی این هستیم زیبایی بدن را در بوته نقد و بررسی قرار دهیم.
عوامل اجتماعی فهم زیبایی بدن
انسان مدنی همواره در مواجه با جامعه پذیری و فرهنگپذیری است. جامعه پذیری توسط خانواده، آموزش و پرورش، دوستان و رسانه صورت میپذیرد. یکی از مهمترین مسائل که در تمام ابزارهای جامعهپذیری جوامع معاصر به آن پرداخته میشود تصویربدن، زیبایی بدن و چگونگی بودن بدن است. به عبارتی در جوامع معاصر در خانواده چگونگی بودن، چگونه زیبا بودن و… را فرزندان میآموزند. در تحقیقی که کیوانآرا و دیگران بر روی تاثیر این عوامل بر روی زنان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که رسانه، خانواده، مدرسه و اطرافیان از عناصر تاثیر گذار بر تصویر بدن بودند و ازمیان این عناصر، رسانه قدرت بیشتری داشته است.
بدن در جوامع مصرفی و ماقبل آن
فرهنگها در جوامع گذشته به دلیل عدم کثرت محصولات و کالاهای مصرفی بر این باور بودند که بدن چاق زیباست. چرا که فرد چاق احتمال اینکه در مواجه با کارهای سنگین و بدنی بوده باشد کمتر است. از همین جا پس احتمالا فرد چاق پولدارتر و متمولتر خواهد بود. از طرف دیگر کسی که لاغر بود احتمالا کارگر ویا از قشر ضعیف جامعه بود. لذا چاقی بدن معنای زیبایی در بدن را برای افراد این نوع جوامع داشت.

اما با انقلاب صنعتی و مصرفی شدن جوامع کالا ها همواره برای افراد موجود بود و افراد جامعه میتواستند به راحتی به منابع غذایی دست پیدا کنند. بوردیار معتقد است که انباشتگی و وفور قطعا یکی از چشمگیرترین ویژگیها در توصیف جوامع مصرفی است.(بودریار، ۱۳۸۹: ۱۵) از طرفی فعالیت های اقتصادی در این جوامع به دلیل تحرک کمتر باعث چاق شدن افراد در این جوامع شده است. اما زمانی که همه افراد و اقشار جامعه بتوانند زیبایی را داشته باشند زیباییای که برساخته است بی اهمیت شده و با تغییر گفتمان خود را بومی و تطبیق میدهد. بنابراین در این هنگام بدن در معنای مدرن آن ظاهر شد مانند یک دراگ استور(یا مراکز تجاری جدید). بودریار معتقد که دراگ استور بیش از فروشگاههای بزرگ ویژگی مصرف مدرن را به ما مینمایند. در فروشگاههای بزرگ، تمرکز کمّی محصولات چندان جایی برای سیر و سیاحت باقی نمیگذارد. اما در دراگ استور بدلیل کنار هم قرار گرفتن قفسهها و محصولات، گشتزنی را به اهداف مفیدتری معطوف میسازد.(بودریار، ۱۳۸۹: ۱۸)
دراگ استور و بدن مدرن
در این فروشگاههای جدید اولا همانطور که بیان شد وفور و تنوع محصولات وجود دارد. همه چیز هم منحصر در کالا نیست و انواع خدمات را هم دربرمیگیرد. به عنوان مثال درون مرکز خرید بزرگی مانند مرکز خرید آمریکا، در بیرون از مینیاپولیس، پارک سرگرم کننده ای وجود دارد به علاوه این مرکز خرید در برگیرنده فروشگاه هایی که آخرین مدها را تبلیغ میکند، سینماها، فروشگاه های فرض دهنده ویدیو، مراکز بازی برای بچه ها، رستوران های فست و فود و سنتی، مراکز آموزشی، محل های مذهبی نیز وجود دارد.(ریتزر، ۱۳۹۲: ۲۰۰) دوما متناسب با نیاز خریداران تعداد هرمحصول تهیه و در قفسه ها گذاشته میشود. سوما تمام محصولات با نظم و دیسیپلین خاصی در کنارهم قرار گرفته اند. چهارما اینکه این فروشگاه ها هویت دهنده و رسانه جامعه مدرن هستند. چرا که میتوان جامعه مصرفی را بهوسیله آنها شناسایی کرد. پنجما عرضه کالا و خدمات باعث ایجاد سرمایه میشود و صاحب فروشگاه به این طریق کسب سود و سرمایه میکند.

اما این ویژگیها در بدن بهگونهی متفاوتی نمود پیدا میکند. دربارهی ویژگی اول باید گفت که این صورت از جامعه مصرفی باعث شده است که چاق شدن امری سهل تر از گذشته باشد. از طرف دیگر وفور محصولات در قسمت کالاهای مورد استفاده برای شکلگیری بدن نیز بوده است. اما تاثیر دیگری که ویژگی اول و درکل جوامع مصرفی بر بدن داشتهاند مهم شدن عدد و کمیت است. در جامعه مصرفی عدد و رقم بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. همچنین فرموله شدن و کمیت پذیری از خاصیتهای دیگر این جوامع است. بدن نیز از این ویژگی جامعه مصرفی ارث برده است. به عنوان مثال نسبت طلایی، بر اساس قضیه فیثاغورث (1/1.618=0.618)[2]، مفهومی است که هم در علم و هم در هنر کاربرد وسیعی داشته است. لومباردی برای اولین بار استفاده از این مفهوم را برای ایجاد یک رابطه متناسب بین ابعاد مرکزی فک بالا، ثنایای جانبی و نیش مورد بحث قرار داد است. (Vasiliki & other,2017:2) . اما درباره ویژگی دوم نیز باید اذعان داشت که بدن در جامعه مصرفی متناسب بوده است با نیاز مصرف کنندگان. به عبارت دیگر از آنجا که بیشاز اینکه خود صاحب بدن مصرفکننده آن باشد دیگران مصرف کنندهی آن هستند لذا مصرف کنندگان بدن چگونه بودن آن را بیان میکنند. به عنوان مثال درمجلات بدن سازی به زنها پیوسته یادآور میشوند که عضله سازی جاذبه جنسی متعارف آنها را افرایش میدهد.(اسمیت، رایلی،۱۳۹۴: ۵۰۳) اما ویژگی سوم: جامعه مصرفی و فروشگاههای جدید باعث شدهاند که متناسب در عضلات و رعایت نظم آنها ضروری باشد. این دید سرانجام باعث پدید آمدن فرهنگ جیم[3] شد. یوهانسون محقق و جامعه شناس سوئدی سالن جیم را کارخانهای می داند که در آن بدن جهانی(global body) به نمایش در میآید و تاحد تکامل مورد پردازش قرار میگیرد.( Johansson ، ۲۰۰۰: ۱۵۴) ویژگی چهارم: همانطور که این فروشگاهها باعث هویت جامعه مصرفی میشود. بدن نیز در جامعه مصرفی باعث هویت دهی به افراد خواهد شدسرمایه بدنی فرصتی برای دنبال کردن تمایز شیوهای برای هویت یابی و تعقیب سبک زندگی مطلوب خویش و درنهایت استفادهی ابزاری از این سرمایه با تبدیل آن به فرصتها و امتیازاتی در زندگی شخصی و اجمتاعی فراهم میسازد. (ذکایی، ۱۳۹۰: ۱۹۰) و ویژگی پنجم و آخر: همواره زیبایی فردی -اعم از صورت و بدن- جز سرمایه های فردی محسوب میشده است. همانطور که از مفهوم سرمایه معلوم است زیبایی باعث میشود که افراد بتوانند از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد انواع دیگر سرمایه ها بهره ببرند. به عنوان مثال افراد میتوانند با سرمایه فیزیکی خود به سرمایههای گرانقدر اجتماعی دست پیدا کنند. بوردیو، جامعه شناس فرانسوی از مفهومسازی سرمایه فیزیکی[4] در رشد جامعه شاسی بدن کمک گرفت. بوردیو سرمایه بدنی را به مثابه یکی از انواع فرعی سرمایهی فرهنگی، نوعی منبع فرهنگی میداند که در بدن سرمایه گذاری شده است.(ذکایی، ۱۳۹۰: ۱۷۶) پس بدن نیز میتواند کسب سرمایه کند.
نتیجه
این یادداشت درپی آن بود که شباهتها فروشگاههای جدید که خود متکون از جامعه مصرفی هستند را با بدن ذکر کند. بدن در جامعه مدرن دیگر کالبدی برای روح و ذهن یا ابزاری برای کار و امرار معاش یا وسیلهای برای تحمل ریاضیتهای بدنی نیست. بدن در این زمان بوسیله جامعه شکل گرفته است و این جامعه مصرفی را نیز بازتولید میکند.
- ذکایی، محمدسعید(۱۳۹۰)، جامعهشناسی جوانان ایران، چاپ چهارم، انتشارات آگه
- فیلیپ، اسمیت. رایلی، الگزندر(۱۳۹۴)، نظریه فرهنگی، مترجم: ثلاثی، محسن،چاپ اول، انتشارات علمی
- بودریار، ژان(۱۳۸۹)، جامعه مصرفی: اسطورهها و ساختارها، مترجم ایزدی، پیروز، انتشارات ثالث
- جعفری، محمدتق (۱۳۹۰)، زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، انتشارات تدوین و نشر آثار استاد علامه محمدتقی جعفری
- کیوانآرا، محمود. حقیقتیان، منصور. کاوهزاده، عادله(۱۳۹۱)، عوامل اجتماعی موثر درشکل گیری تصویربدن(مطالعه موردی زنان شهر اصفهان)، مجله جامعه شناسی کاربردی، سال بیست و سوم، شماره چهارم، زمستان، صص ۵۳- ۶۶
-Vasiliki P. Koidou, Georgios S. Chatzopoulos, and Stephen F. Rosenstiel,(2017) Quantification of facial and smile esthetics, THE JOURNAL OF PROSTHETIC DENTISTRY
-Johansson, t. (2000) Socail psychology and modernity. Buckingham: open up.
-Dunlap, Richard A. , The Golden Ratio and Fibonacci Numbers, World Scientific Publishing, 1997
[1] چرا که این بسیار واضح و بدیهی است که در طول تاریخ معنای زیبایی دچار تغییر شدهاند.
[2] در ریاضیات دو کمیت دارای نسبت طلایی اند اگر نسبت آنها برابر با نسبت جمع شان به کمیت بزرگ تر باشد. میتوانی این خاصیت را برای زمانی که a و b بزرگتر از صفرهستند در نظر گرفت. نسبت طلایی را میانگین طلایی (Golden Mean) یا مقطع طلایی (Golden Section) (از لاتین: sectio aurea) نیز مینامند.( Dunlap، 1997)
[3] Gym culture
[4] Physical capital